زنی با چهره مردانه در شعر!
سعید حمیدیان معتقد است: «عشق و ستایش جمال در اشعار پروین راه ندارد و بهطور کلی در اشعار او اثری از ظرافت روح زنان به چشم نمیخورد و معلوم نیست این همه صبغه مردوارگی را در اشعار پروین چگونه باید توجیه کرد.»
به گزارش شبکه، رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی، شاعر در ۲۵ اسفندماه ۱۲۸۵ در تبریز متولد شد و در ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در سن ۳۴سالگی بر اثر بیماری حصبه درگذشت.
او از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی زیر نظر استادانی مثل دهخدا و ملکالشعرا بهار سرودن شعر را آغاز کرد. اعتصامی شعرهایش را در حضور چهرههایی مانند علیاکبر دهخدا، ملکالشعرا بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصرالله تقوی که از دوستان یوسف اعتصامی، پدر او بودند و گاهی اوقات به خانه او میآمدند، میخواند و مورد تشویق آنها قرار میگرفت.
از ستایش تا انکار پروین
سعید حمیدیان در کتاب «در طریق ادب: از فردوسی تا نیما» در مقدمه مقاله خود با عنوان «نقد پروین اعتصامی» یادآور شده چند دیدگاه نسبت به شعر پروین وجود دارد؛ «گروهی در ستایش شأن شعر و اخلاقش از هیچ مبالغتی فروگذار نکردهاند، گروهی دیگر در عین اذعان به بلندی جایگاه شاعریاش از جهت کهنگرایی مفرط او و دوریاش از زبان زمان، قوالب جدید و خواست و نیاز عصر و نیز عواطف و روحیات و زبان زنانه بر او تاختهاند و حتی معدودی افراد دیگر از بیخ منکر شاعری او و وجود پروین شاعر شده و کل دیوان موجود را به استثنای چند قطعه شعر نازلقدر، از کسانی دیگر همچون دهخدا دانستهاند و بدین سان او را در شمار سارقان متشاعر قلمداد کردهاند. استدلالهای اینگونه افراد بر حول این محور متمرکز است که سرودن اشعاری از این طراز نیاز به دانشی وسیع در ادب کهن، ممارستی زایدالوصف در سخنسرایی و نیز چنتهای عظیم و مالامال از تجارب حیات دارد؛ و چگونه ممکن است که این مزایا برای زنی جوان آنهم با شرایط زنان عصر پروین و برای کسی با تحصیلات ناچیز و در عمری بس کوتاه دست داده باشد؟ پس نه شگفت اگر اعجاب همگانی در باب چنین اعجوبهای برای عدهای دستموزه انکار و ایراد اتهام شود.»
او در ادامه مقالهاش درباره محتوا و امور شکلی اشعار پروین به نقد و بررسی پرداخته و نوشته است: «عمده مضامین پروین اینهاست: فقر و توانگری، ستم شاه و اغنیا، درد یتیمی و وضع طفل فقیر در میان اطفال توانگران، خامی و بیتجربگی در برابر پختگی و کارآزمودگی، ستایش خرد و علم و فرهنگ، قضا و قدر، کوشش و تکیه بر عمل خود، فضیلت درویشی و قناعت، مضامین عارفانه، مذمت غرور، حکمت خداوندی، ضعف و پیری، ناپایداری جهان، وجوب مکافات در جهان و سوانح و احوال خود شاعر. البته دسته اخیر یعنی اشعاری که دلالت بر زندگی خود شاعر یا برخی رویدادهای زمان دارد در برابر سایر موضوعات در اقلیت است همچون شعر در سوگ پدر، شعر برای سنگ مزار، مراسم فارغالتحصیلی از مدرسه دخترانه آمریکایی تهران، شکوهای کوتاه از بیحاصلی زندگی خویش، پاسخی در دو بیت به آنان که پروین را مرد خوانده بودند و سرانجام شعری به مناسبت کشف حجاب در سال ۱۳۱۴.
یکی از سوژههای غالب در اشعار او جبرگرایی و تسلیم به قسمت و سرنوشت است. مضامین مبتنی بر ترک تعلقات، صبر و رضا، لطف حق و سیر در دنیای درون نیز جایی ویژه در آثار پروین دارد.
چپها پروین را چپ میدانستند!
مضامین سیاسی یا سیاسیگونه یکی از فراوانترین و مشهورترین موضوعات در دیوان پروین است؛ برای مثال «صاعقه ما ستم اغنیاست»، «گرگ و شبان»، «ای رنجبر»، «گنج ایمن»، «مناظره» و «نامه به نوشیروان». تندترین اشعار سیاسی او را باید آنهایی دانست که بهطور مستقیم و صریح از پادشاه نقد میکند: «روزی گذشت پادشهی از گذرگهی/ فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست» و «روز شکار پیرزنی با قباد گفت/ کز آتش فساد تو جز دود آه نیست»
اشعار سیاسی پروین در مجموع فاقد ویژگی و تعین زمانی است و آنها را باید نقطه مقابل اشعار عصر مشروطیت و حول و حوش آن دانست.
به گمان اینجانب غلیظترین شعر سیاسی پروین شعری است با ردیف «ای رنجبر» به مطلع: «تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر؟/ ریختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر؟» شاید سوژههایی از این دست و به ویژه همین شعر، برخی گروههای سیاسی بهویژه چپروان را بر آن داشته تا «علیالرسم فی امثالها» پروین را به خود منتسب کنند، آن هم کسی که به شهادت زندگیاش اهل گوشهگیری بود و کمتر با دیگران مخالطت و معاشرت میکرد…»
چهره مردانه پروین در شعر!
حمیدیان در بخش دیگری از مقالهاش نوشته است: «عشق و ستایش جمال، خواه زیبایی انسانی و خواه طبیعی، در اشعار او راه ندارد و بهطور کلی در اشعار او اثری از ظرافت روح زنان به چشم نمیخورد در حالی که زنان شاعر ما از رابعه بنت کعب و مهستی گنجوی تا فروغ فرخزاد و غیره عشق را جانمایه اشعار خود خود قرار دادهاند معلوم نیست این همه صبغه مردوارگی را در اشعار پروین چگونه باید توجیه کرد. جالب توجه است که حتی در اشعار عارفانه او نیز چندان رنگی ار عشق و شور نمیبینیم بلکه همه چیز بر مدار تأمل و تحقیق حکیمانه میگردد. اساسا پروین به سبب طبیعت عشقگریزش قادر به سرودن حتی چند بیت تغزلی نیست.»
از ناصرخسرو تا دهخدا
بر اساس این مقاله پروین به لحاظ مضامین بیشترین تأثیر را از کسانی چون ناصرخسرو، سعدی (به ویژه گلستان و قصاید حکمی و اخلاقی او)، سنایی (از لحاظ تمثیلات و مضامین حکمی و عرفانی)، مولانا (بیشتر از حیث اخذ قالب حکایات تمثیلی)، حافظ (علاوهبر چند مورد استقبال، بیشتر در جزئیات کاربردها و تعابیر شاعرانه) و دهخدا (بهویژه از نظر واژهها و استعمالات کهن فارسی) گرفته است.
پروین مقلد و پروین مبتکر!
این پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی در بخش دیگری از مقاله خود درباره امور شکلی شعر پروین (قالب و وزن) نوشته است: «پروین اساسا دو چهره دارد، یکی مقلد و دیگری مبتکر. پروین مقلد را در قصاید و غزلها (یا غزلوارهها) میبینیم و پروین مبتکر را در قطعات و مثنویهایش که غالبا حاوی مناظره و به شکل فابل است. بعد از قطعه، مثنویهای پروین از لحاظ کمیت بیشترین اشعار او را تشکیل میدهد و از نظر کیفیت و ارزش شعری نیز همین درجهبندی صدق میکند.»
انتهای پیام