خلاصه کتاب کارگردان و فضاسازی در تئاتر ( نویسنده علی عسگر علیزاده مقدم )

خلاصه کتاب کارگردان و فضاسازی در تئاتر ( نویسنده علی عسگر علیزاده مقدم )
کتاب «کارگردان و فضاسازی در تئاتر» اثر علی عسگر علیزاده مقدم، به بررسی عمیق نقش کارگردان در خلق فضای نمایش می پردازد. این اثر نشان می دهد چگونه تمامی عناصر دیداری و شنیداری یک اجرا، در هر لحظه، در حال ساخت و ساز فضایی هستند که تجربه مخاطب را شکل می دهد. این کتاب ارزشمند، راهنمایی جامع برای درک اهمیت و ابعاد گوناگون فضاسازی در هنر نمایش است.
فضاسازی در تئاتر، فراتر از طراحی صرف صحنه و دکور، به معنای ایجاد یک محیط کلی، اعم از فیزیکی و حسی، است که تمامی ارکان یک نمایش را دربرمی گیرد و بر مخاطب تأثیر می گذارد. درک این مفاهیم برای دانشجویان، کارگردانان، طراحان و تمامی فعالان عرصه هنرهای نمایشی از اهمیت بسزایی برخوردار است، چرا که به آن ها کمک می کند تا با دیدی جامع تر و عمیق تر به خلق آثار خود بپردازند. این مقاله، به عنوان یک خلاصه تحلیلی و کاربردی، مفاهیم کلیدی این کتاب را تبیین می کند تا خواننده بتواند به سرعت با ماهیت و اهمیت فضاسازی در تئاتر و جایگاه محوری کارگردان در این فرآیند آشنا شود. هدف، ارائه یک دیدگاه منسجم از نظریات و توصیه های عملی نویسنده است که می تواند مرجعی سریع و موثق برای علاقه مندان به تحلیل کتاب کارگردان و فضاسازی در تئاتر باشد.
شناخت نویسنده و چرایی نگارش کتاب
علی عسگر علیزاده مقدم، از جمله پژوهشگران و اساتید برجسته حوزه تئاتر ایران است که با نگارش کتاب «کارگردان و فضاسازی در تئاتر»، گامی مهم در غنی سازی منابع نظری این هنر برداشته است. سوابق آکادمیک و تجربی او در زمینه کارگردانی و تدریس هنرهای نمایشی، پشتوانه ای محکم برای رویکرد تحلیلی و کاربردی این اثر محسوب می شود.
نگارش این کتاب، از دغدغه ای عمیق نشأت گرفته است: سؤالی اساسی که بسیاری از اهالی تئاتر با آن مواجه اند. چرا برخی اجراها، با وجود بهره گیری از تمامی عناصر استاندارد، تأثیرگذاری کمتری دارند، در حالی که برخی دیگر، عمیق ترین و ماندگارترین حس ها را بر مخاطب باقی می گذارند؟ علیزاده مقدم در پیشگفتار کتاب، به این نکته اشاره می کند که خلاء موجود در منابع فارسی پیرامون نقش کارگردان در فضاسازی تئاتر و چگونگی ایجاد یک فضای تأثیرگذار، او را بر آن داشته تا این اثر را به رشته تحریر درآورد. او در می یابد که صرفِ وجود عناصر دیداری، شنیداری و دراماتیک، برای پر کردن شکاف میان صحنه و تماشاگر کافی نیست، بلکه این نقیصه با کارکرد ویژه عوامل فضاسازی و تأثیرات پنهان و آشکار آن ها جبران می شود. همین دیدگاه، محور اصلی کتاب را تشکیل می دهد که در آن، فضاسازی به مثابه یک فرآیند مستمر و پویا معرفی می شود که «در حقیقت نمایش با کمک ابزار و عوامل خود در هر لحظه در حال ساخت فضا می باشد.» این رویکرد، نه تنها اهمیت فضاسازی را برجسته می سازد، بلکه جایگاه کارگردان را به عنوان محور اصلی و هماهنگ کننده این فرآیند حیاتی، تبیین می کند.
فصل اول: کلیات و تعاریف فضاسازی در تئاتر
در این فصل، علیزاده مقدم به پایه ای ترین مفاهیم تعریف فضا در کارگردانی تئاتر می پردازد و مرزهای آن را مشخص می کند. او فضاسازی را نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه فرآیندی پویا و مستمر می داند که با هر حرکت، هر کلمه و هر نور در صحنه شکل می گیرد.
مفهوم فضا و فضاسازی
نویسنده ابتدا به سراغ واژه فضا در تئاتر می رود و آن را در مقابل معادل های لاتین و علمی نظیر Space, Matrix, Atmosphere, Exposition قرار می دهد. او با وجود تفاوت ها و تفاسیر گوناگون در هنرهای مختلف، واژه فضا را معادل Space انتخاب می کند تا به مفهوم کلی ایجاد محیط و بستر نمایش بپردازد. فضاسازی، فراتر از دکوراسیون صرف یا چیدمان صحنه است؛ این یک فرآیند جامع است که تمامی عناصر فضاسازی در تئاتر را در بر می گیرد تا یک اتمسفر کلی، هم فیزیکی و هم حسی، برای نمایش ایجاد کند. تأکید بر این است که نمایش، با بهره گیری از تمامی ابزار و عوامل خود، به طور مداوم در حال «ساخت فضا» است و این رویکرد، جوهره اصلی هنر کارگردانی را تشکیل می دهد.
ارکان و عوامل فضاسازی
در ادامه این فصل، کتاب به بررسی ارکان و عوامل تشکیل دهنده خلق فضا می پردازد. این ارکان شامل نشانه ها، عناصر و فرآیند پیچیده ای است که در نهایت به تشکیل یک فضای منسجم و تأثیرگذار منجر می شود. از دیدگاه نویسنده، تضاد و تقابل نقش حیاتی در فضاسازی مؤثر ایفا می کنند. به این معنا که تعارض بین عناصر مختلف، می تواند به ایجاد پویایی و عمق در فضای نمایشی کمک شایانی کند. این تضاد می تواند در رنگ ها، نور، حرکت، صدا و حتی دراماتورژی متن نمود پیدا کند و لایه های معنایی جدیدی به نمایش ببخشد.
عناصر دیداری و شنیداری تئاتر
علیزاده مقدم، عناصر دیداری و شنیداری نمایش را به تفصیل شرح می دهد و نقش هر یک را در فضاسازی تبیین می کند:
عناصر دیداری:
- معماری تئاتر و جایگاه تماشاگران: حتی خود ساختمان تئاتر و نحوه نشستن تماشاگران، پیش از آغاز نمایش، بر فضای کلی تأثیر می گذارد.
- صحنه و دکور: بستر اصلی وقوع رویدادها که با شکل، اندازه و اجزای خود، پیام های ضمنی را منتقل می کند.
- نور: عنصر حیاتی برای تعریف فضا، ایجاد عمق، تأکید بر نقاط خاص و خلق حالات روانی متفاوت.
- بازیگران: حضور فیزیکی، حرکت، ژست ها، بیان و انرژی بازیگر، به طور مستقیم در شکل دهی و انتقال فضای نمایشی نقش دارد.
- لباس و گریم: جزئیاتی که شخصیت، زمان، مکان و حتی وضعیت روحی شخصیت ها را بازتاب می دهند و به فضاسازی کلی کمک می کنند.
- رنگ: هر رنگ بار معنایی و حسی خاصی دارد و استفاده آگاهانه از آن می تواند تأثیرات روانشناختی عمیقی بر مخاطب بگذارد.
- اشیاء: هر شیئی در صحنه، حامل اطلاعات و نشانه ای است که می تواند به درک بهتر فضا و مفهوم نمایش کمک کند.
عناصر شنیداری:
- موسیقی و صوت: شامل موسیقی متن، جلوه های صوتی، صداهای محیطی و حتی سکوت. این عناصر می توانند ریتم نمایش را تنظیم کرده، احساسات خاصی را القا نمایند، اطلاعات زمانی و مکانی را منتقل کنند و تنش یا آرامش بیافرینند.
عناصر غیر دیداری (فضای حسی)
بخش مهمی از فضاسازی در تئاتر، به عوامل غیر دیداری در تئاتر اختصاص دارد که غالباً به فضای حسی یا درونی نمایش مربوط می شود. این عناصر مستقیماً قابل رویت نیستند اما از طریق حواس و عواطف تماشاگر دریافت و ادراک می شوند.
در حقیقت نمایش با کمک ابزار و عوامل خود در هر لحظه در حال ساخت فضا می باشد.
این نقل قول کلیدی از کتاب، جوهره اصلی رویکرد نویسنده به فضاسازی را نشان می دهد و تأکید می کند که تمامی اجزای نمایش، همواره در حال کنش و واکنش برای خلق یک محیط پویا هستند.
حالت و جو (Atmosphere/Mood):
نویسنده جو (Atmosphere) و حالت (Mood) را از مهم ترین عوامل فضاساز غیر دیداری می داند. جو به معنای محیط ذهنی و اخلاقی یک مکان، رویداد یا شخصیت است؛ شرایطی فراگیر که پدیده ای را احاطه کرده. در مقابل، حالت به وضعیت یا شرایطی اشاره دارد که مخاطب از طریق عواطف خود و در مواجهه با عناصر صحنه بدان دست می یابد. این مفاهیم، فراتر از جنبه های فیزیکی صحنه، به چگونگی القای حس و حال درونی نمایش می پردازند. برای مثال، یک فضای ترسناک یا شاد، نه تنها با دکور و نور، بلکه با ریتم دیالوگ ها، موسیقی و حتی سکوت های معنادار ایجاد می شود.
ارتباط و تأثیرگذاری:
عناصر غیر دیداری، از طریق ایجاد یک حال و هوای کلی در صحنه و نیز با ابزارهای غیر دیداری متن ادبی (مانند دیالوگ ها، توصیفات و ساختار دراماتیک)، به خلق فضای حسی می پردازند. این فضا به طور مستقیم بر عواطف و ادراک تماشاگر تأثیر می گذارد و او را به سوی تعبیری خاص از شرایط و محیط صحنه هدایت می کند. حتی «فراگرد مناسک» و آیین های موجود در متن نمایشی نیز می توانند به ایجاد یک فضای حسی خاص، مثلاً فضایی رازآلود یا مقدس، کمک کنند.
فصل دوم: کارویژه ها و تأثیرات عوامل فضاسازی در عمل
فصل دوم کتاب، با رویکردی عملی تر، به بررسی چگونگی کارکرد عوامل فضاسازی در یک اجرای زنده می پردازد. این فصل نشان می دهد که هر یک از عناصر، چگونه به طور عینی و ذهنی، در ساختار کلی فضا سهیم می شوند.
کارکرد عینی مکان و فضاسازی
در این بخش، نویسنده به کارکردهای ملموس و فیزیکی اجزای صحنه و نقش آن ها در فضاسازی صحنه می پردازد:
- صحنه و انواع آن: تفاوت بین صحنه های قاب دار (Proscenium), باز (Thrust), گرد (Arena) و غیره، به طور مستقیم بر تأثیر فضاسازی بر تماشاگر و نحوه تعامل او با نمایش اثر می گذارد. هر نوع صحنه، امکانات و محدودیت های خاص خود را برای فضاسازی ایجاد می کند.
- نور: نور نه تنها برای روشن کردن صحنه، بلکه به عنوان یک عنصر فضاساز کلیدی عمل می کند. کاربردهای آن شامل تعریف و تفکیک فضا، ایجاد عمق، تأکید بر اشیاء یا شخصیت ها، و القای حس و حال های مختلف (مانند تاریکی برای ابهام یا نور روشن برای وضوح) است.
- موسیقی و صوت: موسیقی و صوت در تئاتر فراتر از یک پس زمینه صرف هستند. آن ها به ایجاد ریتم و تمپوی نمایش کمک می کنند، احساسات عمیقی را القا می نمایند، اطلاعات مکانی و زمانی را منتقل می کنند و می توانند حتی بدون دیالوگ، داستان سرایی کنند. سکوت نیز به خودی خود یک عنصر صوتی قدرتمند است که می تواند تنش یا آرامش ایجاد کند.
- بازیگر: بازیگر، به عنوان محور اصلی نمایش، نه تنها با دیالوگ و حرکت، بلکه با حضور فیزیکی، انرژی و بیان درونی خود، به فضاسازی کمک می کند. چگونگی ایستادن، حرکت کردن، یا حتی نگاه بازیگر، می تواند فضای صحنه را دگرگون کند.
- میزانسن و عمل: میزانسن و فضاسازی ارتباط تنگاتنگی دارند. چیدمان بازیگران و اشیاء در صحنه، و همچنین حرکات و روابط آن ها با یکدیگر، فضای نمایشی را به طور پیوسته شکل می دهد. هر تغییر در میزانسن، می تواند معنای جدیدی به فضا ببخشد.
- چهره آرایی (گریم)، اشیاء و لباس: این جزئیات، با وجود کوچکی ظاهری، تأثیر شگرفی بر فضاسازی کلی و شخصیت پردازی دارند. گریم می تواند سن، شخصیت و حتی وضعیت روانی را نشان دهد؛ لباس ها، زمان و مکان نمایش را مشخص می کنند؛ و اشیاء، داستانی پنهان را روایت می کنند و به مخاطب کمک می کنند تا در فضای خلق شده غرق شود.
گونه ذهنی فضاسازی
علاوه بر ابعاد عینی، کتاب به جنبه های ذهنی فضاسازی در تئاتر نیز می پردازد که کمتر ملموس اما به همان اندازه تأثیرگذار هستند:
- ریتم و تمپو: سرعت و ضرب آهنگ کلی اجرای نمایش، چه در دیالوگ ها و چه در حرکت ها، بر فضای درونی نمایش و حس کلی مخاطب تأثیر می گذارد. ریتم تند می تواند هیجان و تنش ایجاد کند، در حالی که ریتم آهسته به آرامش یا اندوه منجر می شود.
- متن نمایش: متن ادبی، حتی بدون حضور بازیگران، به خودی خود دارای فضا است. نویسنده متن، از طریق توصیفات، دیالوگ ها و ساختار دراماتیک، فضای حسی و ذهنی را القا می کند که کارگردان آن را به فرم بصری و اجرایی تبدیل می نماید.
- فضا و حالت: این بخش به رابطه متقابل بین فضای ایجاد شده و حالت روحی مخاطب و بازیگران می پردازد. فضاسازی موفق می تواند احساسات خاصی (مانند ترس، شادی، غم، امید) را در تماشاگر برانگیزد و او را به درک عمیق تری از پیام نمایش برساند. این رابطه دوطرفه است؛ حالت های بازیگران نیز بر فضای کلی تأثیرگذارند.
فصل سوم: وظایف محوری کارگردان در بهره گیری از عوامل فضاساز
این فصل، هسته اصلی کتاب را تشکیل می دهد و به طور خاص به نقش کارگردان در فضاسازی تئاتر و وظایف او در مدیریت و هماهنگی تمامی عناصر فضاسازی می پردازد.
کارگردان کیست؟
کتاب، کارگردان را «محور» و «مغز متفکر» و «هماهنگ کننده» اصلی نمایش معرفی می کند. کارگردان مسئولیت نهایی فضاسازی و هماهنگی عناصر دیداری و شنیداری را بر عهده دارد. اوست که باید با دیدی کل نگر و هنرمندانه، تمامی اجزا را به گونه ای سازماندهی کند که یک فضای یکپارچه، تأثیرگذار و همسو با مفهوم اصلی نمایش ایجاد شود. این بخش بر لزوم شناخت عمیق کارگردان از کارکردهای ویژه هر عنصر و توانایی او در ترکیب خلاقانه آن ها تأکید می کند.
کارگردان و متن ادبی
یکی از مهم ترین وظایف کارگردان، تحلیل و تفسیر متن ادبی و تبدیل آن به یک فضای بصری و حسی قابل اجرا است. متن، نقشه راه کارگردان است و او باید با درک دقیق از لایه های پنهان و آشکار متن، فضایی را خلق کند که نه تنها روایتگر داستان باشد، بلکه احساسات و مفاهیم زیربنایی را نیز به مخاطب منتقل کند. این فرآیند شامل انتخاب لحن، ریتم و حال و هوای کلی نمایش بر اساس مضمون متن است.
ارتباط کارگردان با عوامل اجرا و فضاسازی
کارگردان به تنهایی قادر به فضاسازی نیست. او باید رهبر ارکستری باشد که تمامی عوامل اجرا از جمله طراحان (صحنه، لباس، نور، گریم) و بازیگران را برای دستیابی به فضای مورد نظر هدایت و مدیریت کند. این بخش به اهمیت ارتباط مؤثر و همکاری بین کارگردان و تیم اجرایی اشاره دارد. کارگردان باید دیدگاه خود را به روشنی به اشتراک بگذارد و اطمینان حاصل کند که هر جزء از نمایش، در راستای فضای کلی مورد نظر حرکت می کند.
خطوط در فضاسازی (یک نمونه کاربردی از دیدگاه کارگردان)
یکی از مثال های کاربردی و تحلیلی مهم کتاب که نکات کلیدی فضاسازی تئاتر را برجسته می کند، بحث خطوط و تأثیرات روانی و حسی آن ها در فضاسازی است. کارگردان آگاه، از انواع خطوط در طراحی میزانسن و دکور به طور آگاهانه استفاده می کند:
نوع خط | توصیف و ویژگی | تأثیر روانی و حسی | کاربرد در فضاسازی |
---|---|---|---|
خط افقی | معرف افق، چیزی در حال دراز کشیدن یا استراحت. | آرامش، سکون، سکوت، پایداری. | صحنه های آرام، طبیعت بی کران، فضاهای ثابت. (مثال: چمنزار وسیع) |
خط عمودی | خط قدرت و استحکام، مانند برج، درخت، دودکش. | عظمت، شکوه، قدرت، ایستادگی، رشد. | فضاهای بلند، کلیساهای باشکوه، شخصیت های مقتدر. (مثال: برج های بلند) |
خط مورب | چیزهای در حال حرکت (آدم یا اسب در حال دویدن)، ریزش باران. | فعالیت، حرکت، پویایی، خشونت، نزاع، ناآرامی. | صحنه های اکشن، درگیری، اضطراب، آشوب درونی (در نمایش های اکسپرسیونیستی). |
خط منحنی | انحنای آرام (تپه، ظرف) یا تند (خودروی ورزشی). | مطبوعیت، جذابیت، نرمی، خوشایندی، پویایی ظریف، حرکت سریع تر. | صحنه های کمدی سبک، فضاهای آرام و دلنشین (انحنای آرام)، فضاهای پرانرژی و متحرک (انحنای تند). |
مدیریت هوشمندانه خطوط در فضاسازی صحنه، یکی از ظرایفی است که کارگردانان حرفه ای به آن توجه ویژه ای دارند. این مثال نشان می دهد که چگونه یک عنصر بصری به ظاهر ساده، می تواند تأثیرات روانشناختی عمیقی بر مخاطب بگذارد و به انتقال مفهوم کمک کند.
تأثیر فضاسازی بر تماشاگر: از دریافت تا ادراک
یکی از ابعاد کلیدی اهمیت فضاسازی در تئاتر، تأثیر آن بر تماشاگر است. کتاب «کارگردان و فضاسازی در تئاتر» به تفصیل به این موضوع می پردازد که چگونه تمامی تمهیدات فضاسازی، از دیداری تا شنیداری و حسی، حال، هوا یا احساس و عاطفه خاصی را در مخاطب ایجاد می کند. تئاتر، هنری زنده و تعاملی است و فضاسازی نقش پل ارتباطی بین صحنه و تماشاگر را ایفا می کند.
تماشاگر، تنها یک ناظر منفعل نیست. او با حواس و عواطف خود در فرآیند دریافت عناصر فضاساز مشارکت می کند. رنگ ها، نورها، صداها، حرکات بازیگران و چیدمان صحنه، همگی بر حس و حال تماشاگر اثر می گذارند. این تأثیرات، نه تنها در سطح شناختی، بلکه در سطح عاطفی و حتی جسمی نیز رخ می دهند. برای مثال، نورپردازی تیره و موسیقی غم انگیز می تواند حس مالیخولیا را در تماشاگر برانگیزد، در حالی که رنگ های روشن و ریتم شاد، هیجان و سرزندگی را القا می کنند.
تأثیر فضاسازی بر تماشاگر، فراتر از دریافت صرف، به «ادراک» و «تعبیر» شخصی او از نمایش می رسد. هر تماشاگر، بر اساس تجربیات، باورها و پیش زمینه های فرهنگی خود، فضای خلق شده را به شکلی منحصر به فرد تعبیر می کند. این تعبیر شخصی، بخش جدایی ناپذیری از کامل کردن فضای ذهنی نمایش است. بنابراین، فضاسازی موفق، فضایی است که علاوه بر انتقال پیام های کارگردان، امکان مشارکت فعال ذهنی و عاطفی تماشاگر را نیز فراهم آورد و او را به سوی بیان تعبیری از شرایط و محیط خلق شده بر صحنه پیش ببرد.
نکات کلیدی و درس های کاربردی برای عمل
کتاب «کارگردان و فضاسازی در تئاتر»، مجموعه ای از نکات کلیدی فضاسازی تئاتر و درس های کاربردی را برای کارگردانان و فعالان این عرصه ارائه می دهد که به آن ها در خلق اجراهای تأثیرگذارتر کمک می کند. مهم ترین پیام این اثر، درک این نکته است که فضاسازی یک فرآیند ایستا نیست، بلکه جریانی پیوسته و پویاست که در هر لحظه از نمایش در حال شکل گیری است.
یکی از توصیه های اصلی علیزاده مقدم، اهمیت شناخت عمیق کارکردهای ویژه هر عنصر فضاساز است. این شناخت، به کارگردان اجازه می دهد تا با آگاهی کامل از پتانسیل های هر جزء (نور، صدا، رنگ، حرکت بازیگر، و غیره)، آن ها را به شیوه ای خلاقانه و هنرمندانه ترکیب کند. تأکید بر ترکیب هنرمندانه عناصر به معنای آن است که هر عنصر باید در خدمت کلیت اثر باشد و هیچ یک نباید به صورت مجزا و بی ارتباط با سایر اجزا عمل کند. این هماهنگی، منجر به خلق یک فضای یکپارچه و تأثیرگذار می شود که می تواند عمیق ترین پیام ها و احساسات را به مخاطب منتقل کند.
همچنین، کتاب بر لزوم هماهنگی کامل بین تمام عناصر تأکید دارد. این هماهنگی، نه تنها بین عناصر دیداری و شنیداری، بلکه بین ابعاد فیزیکی و حسی فضا نیز ضروری است. یک فضای موفق، فضایی است که در آن تمامی اجزا، در یک هم افزایی بی نقص، به سوی یک هدف مشترک حرکت می کنند و تجربه تماشاگر را به سطحی بالاتر ارتقا می بخشند. این رویکرد، دیدگاهی جامع به کارگردانی ارائه می دهد که در آن، هر تصمیمی، از انتخاب رنگ یک لباس تا ریتم یک دیالوگ، با هدف نهایی فضاسازی و تأثیر بر مخاطب گره خورده است.
مجموعه تمهیدات و وسایل و ابزار و اشیایی که حال، هوا یا احساس و عاطفه خاصی را در مخاطب و با تماشاگر ایجاد می کند، از فضای آن ناشی می شود.
این جمله، اهمیت رویکرد جامع به فضاسازی را در ایجاد تجربه حسی تماشاگر برجسته می سازد.
نتیجه گیری و پیشنهاد مطالعه کامل کتاب
کتاب «کارگردان و فضاسازی در تئاتر» اثر ارزشمند علی عسگر علیزاده مقدم، یک منبع جامع و دقیق برای درک ابعاد مختلف فضاسازی در هنر نمایش و نقش محوری کارگردان در این فرآیند پیچیده است. این اثر با تفکیک و تحلیل عناصر دیداری، شنیداری و غیر دیداری تئاتر، چگونگی کنش متقابل آن ها را برای خلق فضایی یکپارچه و تأثیرگذار روشن می سازد.
ما در این مقاله سعی کردیم خلاصه ای جامع و تحلیلی از این کتاب ارزشمند ارائه دهیم و نکات کلیدی فضاسازی تئاتر را از دیدگاه نویسنده تبیین کنیم. از تعریف دقیق مفهوم فضا و تفاوت آن با دکوراسیون صرف گرفته، تا بررسی کارویژه های عناصر مختلف و وظایف کارگردان در بهره گیری از عوامل فضاساز، تمامی ابعاد مهم این اثر مورد بررسی قرار گرفت. تأکید بر تأثیر فضاسازی بر تماشاگر و نقش خطوط در ایجاد حس و حال، از دیگر نقاط قوت این کتاب و این خلاصه است.
با این حال، برای کسب درکی عمیق تر، جامع تر و بهره مندی کامل از جزئیات و ظرایف مطرح شده توسط علی عسگر علیزاده مقدم، مطالعه نسخه کامل کتاب «کارگردان و فضاسازی در تئاتر» قویاً توصیه می شود. این اثر برای هر دانشجوی تئاتر، کارگردان، طراح صحنه، و علاقه مند جدی به هنر نمایش، یک گنجینه ارزشمند از دانش نظری و عملی محسوب می شود که می تواند دیدگاه آن ها را نسبت به هنر کارگردانی و خلق فضای نمایشی متحول کند. برای تکمیل دانش خود در این حوزه، مطالعه منابع تکمیلی در زمینه نظریه های میزانسن، طراحی صحنه و روانشناسی تماشاگر نیز می تواند مفید باشد.