خلاصه کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون ( نویسنده مهدی کریمی، علی اکبر توکلی )

خلاصه کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون ( نویسنده مهدی کریمی، علی اکبر توکلی )

کتاب «بازبینی مطلق و مقید در قانون» اثر مهدی کریمی و علی اکبر توکلی، به بررسی عمیق و کاربردی مبحث مطلق و مقید در اصول فقه می پردازد و چگونگی استنباط احکام از آیات و متون قانونی را تشریح می کند. این اثر با رویکردی عملیاتی، مفاهیم پیچیده اصول فقه را به شواهدی از آیات الاحکام و قوانین مدونه پیوند می دهد تا درک صحیح مراد قانون گذار را تسهیل کند.

فهم دقیق مراد قانون گذار، چه در متون شرعی و چه در قوانین حقوقی، همواره یکی از چالش های اساسی برای فقها، حقوقدانان و پژوهشگران بوده است. علم اصول فقه با ارائه قواعد و ضوابطی منطقی، مسیر استنباط و تفسیر را روشن می سازد. در این میان، مبحث «مطلق و مقید» و «مقدمات حکمت» جایگاهی بنیادین دارد؛ زیرا بسیاری از نصوص دارای اطلاق یا تقیید هستند که بی توجهی به آنها می تواند به برداشت های نادرست و صدور احکام و آرای قضایی غیردقیق منجر شود. کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون، به قلم مهدی کریمی و علی اکبر توکلی، اثری ارزشمند است که با رویکردی تحلیلی و عملیاتی، این مفاهیم پیچیده را واکاوی کرده و کاربرد آنها را در تفسیر آیات الاحکام و قوانین مدونه تبیین می کند. این مقاله با هدف ارائه خلاصه ای جامع و تحلیلی از این کتاب، مخاطبان خود را که شامل دانشجویان، پژوهشگران، اساتید حقوق و فقه، و همچنین حقوقدانان و وکلای علاقه مند به مبانی اصولی هستند، یاری می رساند تا به درکی عمیق و سریع از محتوای این اثر دست یابند و جایگاه آن را در ادبیات فقهی و حقوقی معاصر بشناسند.

معرفی کلی کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون

کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون، اثری است که از پیوند عمیق میان نظریات اصول فقه و کاربرد عملی آنها در استنباط احکام شرعی و قوانین حقوقی سخن می گوید. نویسندگان، مهدی کریمی و علی اکبر توکلی، با نگاهی نوین به یکی از کهن ترین و در عین حال کاربردی ترین مباحث اصول فقه، یعنی مطلق و مقید، سعی در تبیین رویکرد عملیاتی این علم دارند. علم اصول، بنا به ماهیت خود، یک علم آلی (ابزاری) است که در خدمت سایر علوم، به ویژه فقه و حقوق، قرار می گیرد تا اهداف خاصی چون استنباط حکم شرعی و تفسیر صحیح متون قانونی را محقق سازد.

رویکرد اصلی این کتاب، تحلیل چگونگی استناد بزرگان دینی و حقوقدانان به مباحث مطلق و مقید برای تفسیر و تبیین آیات الاحکام و قوانین حقوقی است. مراد واقعی قانون گذار، چه در شریعت و چه در قانون موضوعه، اغلب در لایه های پنهان کلمات و جملات نهفته است. کتاب بر این نکته تأکید دارد که دست یابی مخاطب به این مراد، ارتباط مستقیمی با میزان آشنایی و تسلط او بر قواعد و اصول فن تفسیر دارد. گاهی مراد گوینده عام است و گاهی با قیدی خاص، خواه مؤخر یا مقدم، از دایره عمومیت خارج می شود. همچنین، برخی کلمات ممکن است مطلق باشند و تمام افراد تحت شمول خود را دربرگیرند، اما گاهی همین اطلاق نیز با وجود قیدی، محدود می گردد. این اثر با آوردن شواهد متعدد از آیات قرآن و مواد قانونی، نحوه مواجهه با این چالش ها را آموزش می دهد و اهمیت شناخت زبان و جهان بینی قرآنی را برای فهم آیات الاحکام برجسته می سازد.

تبیین مفاهیم بنیادین: مروری بر فصل اول کتاب

فصل نخست کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون به مبانی و کلیات موضوع می پردازد و بستر لازم برای ورود به بحث های تخصصی تر را فراهم می کند. این فصل با بیان مسئله و پرسش های اصلی تحقیق آغاز می شود که محورهای اصلی کتاب را مشخص می کنند.

بیان مسئله و پرسش های اصلی

مسئله اصلی این کتاب حول چگونگی استنباط احکام و تفسیر متون از طریق قواعد مطلق و مقید شکل می گیرد. پرسش های کلیدی مطرح شده شامل تعریف دقیق مطلق و مقید، انواع آنها، چگونگی حمل مطلق بر مقید، نقش مقدمات حکمت و بحث انصراف ذهن در تشخیص اطلاق است. کتاب در صدد است تا با پاسخ گویی به این پرسش ها، ابزاری کارآمد برای مفسران و حقوقدانان فراهم آورد.

تاریخچه و سیر تحول مباحث اصول فقه

نویسندگان به اختصار به تاریخچه شکل گیری و تحول مباحث اصول فقه، به ویژه در بستر آیات الاحکام می پردازند. این نگاه تاریخی نشان می دهد که چگونه علما و فقها در طول اعصار، برای استنباط احکام شرعی، به تدوین و توسعه قواعد اصولی پرداخته اند و جایگاه مطلق و مقید در این فرآیند تکاملی چه بوده است. اصول فقه از دیرباز به عنوان چراغ راه استنباط، همواره مورد توجه جدی بوده است.

ضرورت، اهداف و اهمیت موضوع

مطالعه مبحث مطلق و مقید از جهات گوناگونی ضرورت دارد. این مبحث نه تنها برای استنباط دقیق احکام شرعی از قرآن و سنت حیاتی است، بلکه در تفسیر متون قانونی و حتی فهم قراردادهای عرفی نیز کاربرد گسترده ای دارد. هدف کتاب، ارائه یک چارچوب عملیاتی برای استفاده از این قواعد است تا از برداشت های سلیقه ای و نادرست جلوگیری شود. اهمیت این موضوع در تضمین صحت و اعتبار استدلال های فقهی و حقوقی نهفته است.

تعریف اصطلاحات کلیدی

این بخش از فصل اول به تبیین دقیق اصطلاحات و مفاهیم بنیادی می پردازد:

تعریف جامع اصول فقه

اصول فقه، علمی است که قواعد لازم برای استنباط احکام شرعی فرعی از ادله تفصیلی آنها (قرآن، سنت، اجماع و عقل) را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. این علم، به مثابه منطق فقه عمل می کند و ابزارهای لازم برای استخراج حکم از منابع آن را در اختیار فقیه قرار می دهد.

موضوع علم اصول فقه

موضوع علم اصول، همان ادله عامی است که در طریق استنباط احکام شرعی قرار می گیرند، مانند حجیت خبر واحد، ظهور الفاظ، و قواعد عامی چون اصاله البرائه. بحث مطلق و مقید نیز جزو مسائل مهم الفاظ علم اصول محسوب می شود.

مفاهیم مطلق و مقید

مطلق: به لفظی گفته می شود که معنای آن فراگیر و بدون هیچ قید و شرطی باشد. به عبارت دیگر، همه افراد یا مصادیق تحت شمول خود را شامل شود، بدون آنکه حد یا مرزی برای آن تعیین شده باشد.

مقید: در مقابل، لفظی است که معنای آن با ذکر یک قید یا شرط، محدود شده و دامنه شمول آن کاهش یافته است. این قید می تواند وصفی، حالتی، زمانی یا عددی باشد که حوزه شمول مطلق را مشخص می کند.

مقدمات حکمت

مقدمات حکمت، قواعدی عقلی و عقلایی هستند که در صورت نبود قرینه بر تقیید، حکم می کنند که متکلم در مقام بیان مطلق بوده و کلام او دارای اطلاق است. این مقدمات نقش حیاتی در تشخیص اطلاق کلام و به تبع آن، فهم مراد گوینده دارند و شامل امکان اطلاق و تقیید، عدم نصب قرینه، در مقام بیان بودن متکلم و عدم وجود قدر متیقن در کلام می شوند.

بررسی جامع مطلق و مقید در پرتو آیات الاحکام (خلاصه فصل دوم کتاب)

فصل دوم کتاب با تمرکز بر مطلق و مقید در آیات الاحکام، این مباحث نظری را به شواهد قرآنی و متون قانونی پیوند می زند و عمق کاربردی آنها را آشکار می سازد.

ماهیت نسبی مطلق و مقید

مطلق و مقید، مفاهیمی نسبی هستند. یک لفظ می تواند در یک زمینه یا نسبت به یک قید، مطلق و در زمینه ای دیگر یا نسبت به قیدی دیگر، مقید باشد. این نسبی بودن، پیچیدگی استنباط را افزایش می دهد و نیازمند دقت نظر در تشخیص مراد متکلم است. برای مثال، کلمه ماء (آب) در قرآن کریم در بسیاری موارد مطلق است، اما در برخی آیات با قید طاهر یا طهور مقید می شود که دلالت بر آب پاک کننده دارد.

انواع قید در کلام

قیدها در کلام به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:

  • قید متصل: قیدی است که همراه با کلام مطلق ذکر می شود و جدایی ناپذیر از آن است. مانند «اطعم مسکیناً مؤمناً» که در اینجا «مؤمناً» قید متصل برای «مسکیناً» است.
  • قید منفصل: قیدی است که جدا از کلام مطلق و در کلامی دیگر، خواه مقدم یا مؤخر، ذکر می شود. مانند اینکه در یک آیه بگوید «اکرم العلماء» (دانشمندان را احترام کن) و سپس در آیه دیگری (یا حدیثی) بگوید «لا تکرم الفاسق منهم» (به فاسق از آنان احترام نکن).

تفاوت های اطلاق بدلی و استغراقی با عام استغراقی و بدلی

این بخش به تبیین دقیق تفاوت های میان انواع اطلاق و عام می پردازد که اغلب مورد اشتباه واقع می شوند:

  • مطلق بدلی: شامل یک فرد مبهم از طبیعت می شود؛ یعنی هر فردی از آن طبیعت، کافی است. (مثلاً «عتق رقبه» به معنای آزاد کردن یک برده، هر برده ای کفایت می کند).
  • مطلق استغراقی: شامل تمامی افراد طبیعت می شود، اما اطلاق آن ناشی از عدم وجود قید است، نه از وضع برای شمول.
  • عام استغراقی: لفظی است که برای شمول تمامی افراد وضع شده و دلالت آن بر عموم، وضعی است. (مثلاً «کل العلماء» یعنی تمام دانشمندان).
  • عام بدلی: لفظی است که برای شمول یک فرد مبهم از طبیعت وضع شده است. (مثلاً «ای رجل» به معنای هر مردی).

تفاوت اصلی در این است که اطلاق، به دلیل عدم تقیید کلام و با کمک مقدمات حکمت حاصل می شود، در حالی که عموم، دلالتی وضعی است.

اطلاق افرادی، احوالی و ازمانی

کتاب به تفصیل انواع اطلاق را با مثال های دقیق از قوانین و آیات الاحکام شرح می دهد:

  • اطلاق افرادی: زمانی است که لفظ مطلق دارای مصادیق و افراد متعدد است و نسبت به همه آن ها شمول و فراگیری دارد.

    در اصل 167 قانون اساسی آمده است: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و…» که لفظ «قاضی» در این مثال عاری از هرگونه قید و مطلق است و نسبت به تمام افراد خود شمول دارد.

    این اطلاق شامل هر قاضی با هر ویژگی و در هر جایگاهی می شود، مگر اینکه قیدی آن را محدود کند.

  • اطلاق احوالی: در مواردی است که مفهوم مورد نظر دارای حالات و صفات مختلف است، اما به هیچ یک از آنها مقید نشده و نسبت به تمام احوال خود فراگیری دارد. مثلاً در شریفه «و بالوالدین احساناً» (به پدر و مادر نیکی کنید)، لفظ «والدین» اگرچه افراد متعدد ندارد، ولی نسبت به حالات و صفات مختلف آنها اطلاق دارد و شامل احوال گوناگون آنها مانند پیری و جوانی، بیماری و سلامتی، فقر و غنا و غیره می شود.
  • اطلاق ازمانی: هنگامی است که لفظ مطلق به قید زمان، مدت یا دوره خاصی مقید نشده باشد و همه زمان ها را در بر بگیرد. برای مثال، در ماده 1144 قانون مدنی تصریح شده: «در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست.» این ماده نسبت به رجوع در مدت عده و پس از آن، اطلاق زمانی دارد؛ لذا شوهر در هیچ یک از این دو زمان حق رجوع ندارد، بر خلاف طلاق رجعی که حق رجوع شوهر مقید به مدت عده شده است (موضوع ماده 1148 ق.م).

این انواع اطلاق می توانند با یکدیگر جمع شوند. مثلاً لفظ «قاضی» در اصل ۱۶۷ قانون اساسی هم دارای اطلاق افرادی است (شامل همه قضات)، هم ازمانی (شامل قضات در هر زمان) و هم احوالی (شامل قضات با هر وضعیتی).

اشتراکات و تفاوت ها بین عام و مطلق

کتاب به تفصیل به اشتراکات و تفاوت های میان عام و مطلق می پردازد. هر دو مفهوم، دلالت بر شمول و فراگیری دارند، اما منشأ این دلالت متفاوت است. عموم، دلالتی وضعی است؛ یعنی لفظ از ابتدا برای شمول همه افراد وضع شده است. در حالی که اطلاق، دلالتی عقلی و با کمک مقدمات حکمت است و به دلیل عدم نصب قرینه بر تقیید، به دست می آید. این تمایز در فرآیند استنباط احکام و تفسیر متون از اهمیت بالایی برخوردار است.

کیفیت حمل مطلق بر مقید و قواعد جمع

یکی از مباحث محوری در اصول فقه، چگونگی حمل مطلق بر مقید است. در مواردی که دو نص، یکی مطلق و دیگری مقید، به ظاهر در تعارض باشند، فقها و حقوقدانان بر اساس قواعد مشخصی، مطلق را بر مقید حمل می کنند. این حمل به معنای محدود کردن دامنه شمول مطلق توسط قید است. کتاب این قواعد را با استناد به آیات الاحکام و اصول فقه تبیین می کند و مصادیق مختلف آن را شرح می دهد. جمع بین مطلق و مقید، نیازمند رعایت ضوابطی است که از جمله مهمترین آنها، وجود رابطه واحد میان دو نص، یعنی اتحاد موضوع و حکم است. در صورت وجود این شرایط، مطلق بر مقید حمل شده و حکم مقید بر مطلق جاری می شود.

الفاظ دال بر مطلق

کتاب به بررسی الفاظی می پردازد که به طور معمول دلالت بر اطلاق دارند و شناخت آنها برای تشخیص مراد متکلم ضروری است:

  • اسم جنس: مانند «ماء» (آب) یا «رجل» (مرد) که به خودی خود مطلق هستند.
  • عَلَم جنس: اسم هایی که بر طبیعت جنس دلالت دارند، مانند «اسد» (شیر) برای جنس شیر.
  • اسم نکره: مانند «رجلاً» (مردی) که دلالت بر فردی مبهم از جنس دارد.
  • مفرد محلّی به «ال» (الف و لام): مانند «الرجل» (مرد) که در برخی موارد می تواند دلالت بر اطلاق کند، البته با رعایت شرایطی خاص.

نقش مقدمات حکمت در تشخیص اطلاق (خلاصه فصل سوم کتاب)

فصل سوم کتاب به یکی از ارکان اصلی در تشخیص اطلاق کلام، یعنی «مقدمات حکمت» می پردازد. این مبحث، فهم دقیق مراد متکلم را در گرو رعایت چهار اصل بنیادین می داند.

مفهوم و ارکان مقدمات حکمت

مقدمات حکمت، مجموعه ای از اصول عقلایی است که فقیه یا حقوقدان را در تشخیص اطلاق یا تقیید کلام یاری می رساند. در صورتی که این چهار رکن به طور کامل وجود داشته باشند، حکم می شود که متکلم در مقام بیان مطلق بوده و کلام او دارای اطلاق است. ارکان چهارگانه مقدمات حکمت عبارتند از:

  1. امکان اطلاق و تقیید: باید هم اطلاق و هم تقیید در مورد کلام محتمل باشد؛ یعنی کلام، قابلیت مطلق بودن یا مقید بودن را داشته باشد. اگر کلام ذاتاً مقید یا ذاتاً مطلق باشد، بحث مقدمات حکمت مطرح نیست.
  2. عدم نصب قرینه بر تقیید: متکلم نباید هیچ قرینه ای، خواه متصل یا منفصل، بر تقیید کلام خود نصب کرده باشد. وجود هرگونه قرینه، ولو خفیف، مانع از جریان مقدمات حکمت می شود.
  3. در مقام بیان بودن گوینده: گوینده باید در مقام بیان تمام مراد و مقصود خود از کلام باشد. اگر در مقام اجمال گویی یا بیان جزء مراد باشد، نمی توان به اطلاق کلام او حکم کرد. این رکن اهمیت اراده گوینده را برجسته می سازد.
  4. عدم وجود قدر متیقن در کلام: در کلام نباید مصداقی وجود داشته باشد که به دلیل وضوح یا شهرت، قدر متیقن و منحصر به فرد باشد؛ به گونه ای که ذهن به صورت طبیعی فقط به آن مصداق خاص منصرف شود و نه به سایر افراد مطلق.

تحلیل عمیق انصراف ذهن

یکی از پیچیده ترین و کاربردی ترین مباحثی که در ذیل مقدمات حکمت مورد بحث قرار می گیرد، مفهوم «انصراف ذهن» است. انصراف ذهن به معنای متمایل شدن ذهن به مصداقی خاص از یک مفهوم کلی، در هنگام شنیدن یا خواندن آن مفهوم است. این انصراف می تواند مانع از جریان اطلاق شود.

تطورات تاریخی انصراف ذهن

کتاب به سیر تاریخی و تطور مفهوم انصراف ذهن در ادبیات اصول فقه می پردازد و دیدگاه های مختلف فقها و اصولیین را در طول زمان مورد بررسی قرار می دهد. این تطور نشان دهنده اهمیت و عمق این مبحث در فرآیند استنباط است.

اسباب انصراف ذهن

انصراف ذهن می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که کتاب به تفصیل آنها را شرح می دهد:

  • انصراف ناشی از غلبه وجود: وقتی یک مصداق خاص از یک مفهوم کلی، در خارج، غالب و شایع باشد، ذهن به طور طبیعی به آن مصداق منصرف می شود. (مثلاً وقتی گفته می شود «گوشت»، ذهن به گوشت گوسفند یا گاو منصرف می شود نه گوشت ماهی).
  • انصراف ناشی از فزونی استعمال: اگر یک لفظ در یک مصداق خاص، بیشتر استعمال شده باشد، ذهن به آن مصداق گرایش پیدا می کند.
  • انصراف ناشی از شرایط ویژه و تبدیل مصداق به شأن نزول: گاهی شرایط خاص صدور یک حکم یا شأن نزول یک آیه، موجب می شود که ذهن به مصداق خاصی از آن حکم منصرف شود.
  • انصراف ناشی از نبود برخی از مصادیق در زمان صدور: اگر در زمان صدور کلام، برخی مصادیق وجود خارجی نداشته باشند، اطلاق شامل آنها نمی شود.
  • انصراف ناشی از ریشه داری حکم در ارتکاز عقلایی: در صورتی که حکمی بر اساس ارتکازات عقلایی جامعه وجود داشته باشد، ذهن به سمت آن انصراف پیدا می کند.
  • انصراف ناشی از تعمیم ناپذیری موضوع نسبت به مصداقی که موضوع یک حکم ارتکازی مخالف قرار گرفته است: اگر موضوعی به دلیل یک حکم ارتکازی خاص، قابل تعمیم به مصادیق دیگر نباشد.
  • انصراف ناشی از مناسبات حکم و موضوع: ارتباط و تناسب خاص میان حکم و موضوع آن می تواند باعث انصراف ذهن به مصداقی خاص شود. (مثلاً «قاضی» در اصل ۱۶۷ ق.ا، ذهن به قاضی واجد شرایط انصراف می یابد نه هر فردی).

کتاب همچنین منشأ انصراف را در دو دسته عارضی و غیرعارضی بررسی می کند و در نهایت، خلاصه ای جامع از بحث انصراف ارائه می دهد.

انس ذهنی و تأثیر آن

مفهوم «انس ذهنی» نیز به عنوان عامل دیگری که بر درک کلام و تشخیص اطلاق تأثیر می گذارد، مورد بحث قرار می گیرد. انس ذهنی به معنای عادت و آشنایی ذهن با یک کاربرد خاص از کلام است که می تواند در فهم مراد متکلم نقش مهمی ایفا کند.

نتیجه گیری کلیدی کتاب

فصل پایانی کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون، به جمع بندی مهم ترین دستاوردها و نتیجه گیری های اصلی تحقیق می پردازد. این بخش، عصاره تلاش نویسندگان در تبیین و تحلیل مباحث مطلق و مقید را ارائه می دهد و بر نقش حیاتی این مفاهیم در فرآیند استنباط و تفسیر قوانین و احکام تاکید می کند.

یکی از مهم ترین دستاوردهای کتاب، اثبات این نکته است که علم اصول فقه، تنها یک علم نظری و انتزاعی نیست، بلکه ابزاری عملیاتی و حیاتی برای دست یابی به مراد واقعی شارع مقدس و قانون گذار مدنی است. نویسندگان با ارائه مثال های متعدد از آیات الاحکام و مواد قانونی، نشان می دهند که چگونه تمییز صحیح مطلق از مقید و به کارگیری مقدمات حکمت، می تواند از بروز خطا در استنباط و تفسیر جلوگیری کند.

کتاب به وضوح نشان می دهد که بدون فهم عمیق این قواعد اصولی، استنباط احکام شرعی یا تفسیر صحیح متون قانونی، با چالش های جدی مواجه خواهد شد. این مباحث نه تنها به روشن شدن زوایای تاریک متون کمک می کنند، بلکه به حقوقدانان و فقها این امکان را می دهند که در موارد ابهام یا تعارض ظاهری، راه حلی منطقی و مستند بیابند. تاکید بر این نکات، ارزش کاربردی این کتاب را برای جامعه فقهی و حقوقی کشور دوچندان می سازد.

تحلیل و ارزش گذاری محتوای کتاب

کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون فراتر از یک معرفی ساده یا توضیح سطحی مباحث اصول فقه، به عمق تحلیل و کاربرد عملی آن در بستر قانون و شرع می پردازد. این ویژگی ها، ارزش افزوده قابل توجهی به محتوای کتاب بخشیده است.

نقاط قوت و ارزش افزوده

این کتاب از جهات متعددی دارای نقاط قوت برجسته است که آن را از سایر آثار متمایز می کند:

  • جامعیت و عمق تحلیل: نویسندگان با رویکردی جامع، تمام ابعاد مباحث مطلق و مقید، از جمله انواع اطلاق (افرادی، احوالی، ازمانی)، انواع قید (متصل و منفصل)، تفاوت های عام و مطلق، و قواعد حمل مطلق بر مقید را به دقت تحلیل کرده اند. این عمق تحلیل، برای پژوهشگران و دانشجویان سطوح عالی بسیار مفید است.
  • ارائه مثال های کاربردی از فقه و قانون: یکی از بزرگترین امتیازات کتاب، پیوند زدن مفاهیم انتزاعی اصول فقه به مثال های ملموس و عینی از آیات الاحکام و مواد قانون اساسی و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران است. این مثال ها، درک و فهم مباحث پیچیده را برای خواننده به شدت تسهیل می کنند و کاربرد عملی قواعد اصولی را به وضوح نشان می دهند.
  • رویکرد عملیاتی و تحلیل انصراف ذهن: پرداختن به مبحث «مقدمات حکمت» و به ویژه «انصراف ذهن» با تمام اسباب و منشأهای آن، نشان دهنده رویکرد عملیاتی نویسندگان است. این تحلیل عمیق، خواننده را با ظرایف استنباط و عواملی که می توانند بر برداشت از کلام تاثیر بگذارند، آشنا می کند.
  • جایگاه پژوهشی: این کتاب به عنوان یک منبع علمی معتبر، به غنای ادبیات فقهی و حقوقی فارسی افزوده است. با رویکردی تحلیلی و مستند، نه تنها به تکرار مطالب نمی پردازد، بلکه با زبانی شیوا و ساختاری منسجم، به تبیین و تالیف جدیدی در این حوزه دست یافته است.

کاربردهای عملی

این کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان کاربرد عملی فراوان دارد:

  • برای دانشجویان حقوق و فقه، به عنوان یک منبع درسی و تکمیلی ارزشمند عمل می کند که می تواند به درک عمیق تر آنها از مبانی اصولی و فقهی کمک کند.
  • برای پژوهشگران و اساتید، مرجعی دقیق برای بازخوانی مفاهیم، یافتن مثال های کاربردی و توسعه تحقیقات بیشتر در حوزه اصول فقه و تفسیر متون حقوقی و شرعی است.
  • برای حقوقدانان و وکلا، ابزاری مهم برای فهم بهتر مبانی استدلالی قوانین و دفاع از موکلین با استناد به اصول تفسیری معتبر محسوب می شود. این کتاب به آن ها کمک می کند تا از برداشت های نادرست یا سطحی از متون قانونی پرهیز کنند.
  • برای علاقه مندان به علوم دینی و حقوقی که به دنبال آشنایی با یکی از مباحث پیچیده و کاربردی اصول فقه هستند، این کتاب می تواند دریچه ای به سوی فهم عمیق تر این مباحث بگشاید.

جمع بندی نهایی و توصیه به مطالعه

کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون، تألیف ارزشمند مهدی کریمی و علی اکبر توکلی، اثری است که با رویکردی تحلیلی و کاربردی، به یکی از بنیادی ترین مباحث علم اصول فقه، یعنی مطلق و مقید، می پردازد. این کتاب با تشریح دقیق مفاهیم، ارائه مثال های متعدد از آیات الاحکام و قوانین مدونه، و واکاوی ظرایف مقدمات حکمت و انصراف ذهن، نقشی حیاتی در تبیین فرآیند استنباط و تفسیر متون شرعی و قانونی ایفا می کند. این اثر نه تنها به دانشجویان و پژوهشگران کمک می کند تا با عمق و پیچیدگی های این مبحث آشنا شوند، بلکه برای حقوقدانان و اساتید نیز به عنوان یک مرجع قابل اتکا در جهت فهم دقیق مراد قانون گذار و شارع، سودمند است.

جامعیت، عمق تحلیل، و ارائه مثال های کاربردی، از جمله نقاط قوت برجسته این کتاب است که آن را از سایر آثار متمایز می سازد و به غنای ادبیات فقهی و حقوقی معاصر می افزاید. مطالعه این اثر به هر فردی که به دنبال درک عمیق تر مبانی فقهی و اصولی تفسیر متون است، به شدت توصیه می شود. این کتاب نه تنها دانش نظری را توسعه می دهد، بلکه ابزارهای عملی لازم برای مواجهه با چالش های تفسیری در دنیای واقعی حقوق و فقه را نیز فراهم می آورد. با مطالعه این اثر، گامی مهم در جهت تقویت بنیان های علمی و کاربردی در حوزه های مرتبط با فقه و قانون برداشته می شود.

دکمه بازگشت به بالا