برترین های کسب و کارعمومی

کیا از شرف الشمس حاجت گرفتن؟ خواص انگشتر شرف الشمس چیست؟

نوزدهمین روز از ماه فروردین برای منجمان مسلمان اهمیت ویژه ای داشته است. روزی که خورشید 19 درجه در برج حمل (فروردین) باشد. آن ها می گویند این روز خاص بنا به محاسبات نجومی، روزی خوش یمن و بابرکت است و البته در ساعت های خاصی در این روز، بهترین موقعیت خورشید در کهکشان در سال است.

در روایات نیز، شرف شمس، در برج حمل دانسته شده است: وَ الْکَوَاکِبُ فِی مَوَاضِعِ شَرَفِهَا … وَ الشَّمْسُ فِی الْحَمَلِ وَ الْقَمَرُ فِی الثَّوْر. ولی آیا نوشتن برخی از اذکار و اشکال مشهور به حرز و نشرف شمس، بر نگین عقیق زرد و به دست کردن آن، در احادیث معتبر نیز وجود دارد و دارای خواص فراوانی است؟ برای استعلام قیمت انگشتر شرف الشمس می توانید به شرف آنلاین مراجعه کنید.

شرف الشمسی که سنگ نیست

در باور عامیانه، «شرف الشمس» نگین انگشتری زردرنگ است که برخی به نیت گشایش در کارها به دست می‏کنند. اما در واقع شرف الشمس، سنگ نیست. بلکه دعایی منسوب به امام علی(ع) است که برای رفع صداع (سردرد)، کاربرد دارد که امروزه از هدف اصلی آن دور شده، به گونه ای که در عصر معاصر در روز نوزدهم فروردین از طلوع آفتاب تا ظهر و با آدابی خاص می نویسند و نقشی رمزگونه را پشت انگشتر عقیق زردرنگ حک می کنند.

معمولا دعای شرف شمس بر روی عقیق زرد، می نویسند، لکن می توان بر روی پارچه زرد کشیده و یا حک نموده و یا روی کاغذ زرد نیز نوشت)؛ و ادعا میشود که دارای آثار و خواص بسیار فراوانی است و بنابر نقل قائلین، شرف الشمس باید در روز 19 حمل که مطابق با روز 19 فروردین است از طلوع آفتاب تا ظهر بر عقیق زرد و در صورت عدم امکان بر کاغذ زردی نوشته شود و با خود حمل نماید. مضمونی که در کتب معتبر اسلامی، وجود ندارد.

شرف الشمسی که تا 700 سال در کتب اسلامی نبوده است

اما نقش های رمز گونه ای که شرف ‏الشمس نامیده می‏شود، در دیوان منسوب به امیرالمومنین، ذکر شده و نیز بناببر ادعای قائلین به شرف شمس، در کتاب «جنة ‏الوافیه» مشهور به «مصباح کفعمی» نیز آمده است. کفعمی در حاشیه کتاب می‏نویسد: «در بعضی از کتاب‏های علمای شیعه دیدم که این شکل از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است.که وقتی عازم جهاد بود، در بین راه که استراحت می کردند این شکل ها را بر روی سنگی حک کرد و فرمود: این رمز پیروزی ماست». (با تتبع و جستجو در نرم افزار تخصصی حدیث شیعه، نرم افزار جامع الاحادیث، به چنین مضمونی، دست نیافتیم)

از اینرو، به نظر می‏رسد بیان چنین نقلی محکم نیست و به فرض صحت، سند این روایت تا امیرالمؤمنین(ع) ذکر نشده است. گفته میشود، مرحوم شیخ بهایی هم همین شکل را در کتاب «سرّ المستتر» با اندکی تغییر آورده است. البته در کتاب‏های یاد شده این شکل به «شرف‏ الشمس» نامیده نشده است و احتمالاً تشخیص اساتید علم ختوم و اذکار این بوده که این شکل در شرف شمس – که نوزدهم فروردین ماه است – نوشته شود.

انگشتر در دست راست کردن، سنت پیامبر اسلام

سنت است که دست خالی از انگشتر نباشد و مستحب است برای مردان و زنان که انگشتر را دست راست قرار دهند. پس بهتر است از خواص انگشتر شرف الشمس استفاده کرده و این سنگ گرانبها را در انگشتان خود قرار دهیم.

مِنَ السُّنَّةِ لُبْسُ الْخاتَمْ … أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ یَتَخَتَّمُ فِی یَمِینِه‏.

و در احادیث از انگشتر در دست چپ قرار دادن، نهی و رفتاری ناپسند و مخالف سیره اهل بیت دانسته شده است:

وَ نَهَی عَنِ التَّخَتُّمِ بِالشِّمَالِ.

و حکمت آن در احادیث، علاوه بر اینکه فرمان الهی از طرف جبرئیل برای پیامبر و سیره انبیاء سلف قبل از اسلام، می باشد؛ چنین بیان گردیده است که: در این دنیا، نشانه شناخت مومن می باشد و در آخرت و قیامت، امید است نامه اعمال شیعیان به دست راست شان داده شود و از اصحاب الیمین و اهل بهشت و سعادت محسوب شوند:

تَخَتُّمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ بِیَمِینِهِ لِأَیِّ شَیْ‏ءٍ کَانَ فَقَالَ إِنَّمَا کَانَ یَتَخَتَّمُ بِیَمِینِهِ لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْیَمِینِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ تَعَالَی أَصْحَابَ الْیَمِین‏ … وَ هُوَ عَلَامَةٌ لِشِیعَتِنَا یُعْرَفُونَ بِه‏.

انگشتر در دست چپ، بدعت بنی امیه

و هنگامیکه، بعد از جنگ صفین و در ماجرای حکمیت، امام علی با توطئه نماینده معاویه (عمروعاص) و فریب خوردن نماینده امام (ابوموسی اشعری)، پیروزی سپاه اسلام بر کفر و نفاق، بی نتیجه ماند؛ پس از آن، معاویه و بنی امیه به نشانه آن، انگشتر را در دست چپ قرار دادند:

اشْتَهَرَ أَنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ عِنْدَ التَّحْکِیمِ سَلَّهَا مِنْ یَدِهِ الْیُمْنَی وَ قَالَ خَلَعْتُ‏ الْخِلَافَةَ مِنْ عَلِیٍّ کَخَلْعِی‏ خَاتَمِی‏ هَذَا مِنْ‏ یَمِینِی‏ وَ جَعَلْتُهَا فِی مُعَاوِیَةَ کَمَا جَعَلْتُ هَذَا فِی یَسَارِی.

و اینچنین بود که اولین کسی که در اسلام، انگشتر در دست چپ را سیره خویش قرار داد، معاویه، دشمن امیرالمومنین بود که مردم را نیز به این بدعت، واداشت:

وَ أَوَّلُ مَنْ تَخَتَّمَ فِی یَسَارِهِ مُعَاوِیَة ِوَ أَخَذَ النَّاسُ بِذَلِک‏.

امام حسن عسکری، نیز در ضمن حدیثی در بیان ده نشانه مومن، فرمودند: 51 رکعت نماز  (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نماز مستحبی)، انگشتر در دست راست کردن (تختم بالیمین)، اطعام فقرا، جهر بسم الله در نماز زیارت اربعین و … از نشانه های شیعه و مومن می‏باشد؛ اما، مخالفین و غاصبن حق ولایت و حکومت اهل بیت، بعد از تصاحب مقام جانشینی و خلافت اهل بیت، در مراحل گوناگون، بدعت های دیگر را جایگزین نمودند؛ از جمله: نماز تراویح را جایگزین نمازهای نافله و مستحبی و انگشتر در دست چپ کردن را جایگزین دست راست کردند:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَی إِلَی جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ أَنِّی خَصَصْتُکَ وَ عَلِیّاً وَ حُجَجِی مِنْهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ شِیعَتَکُمْ بِعَشْرِ خِصَالٍ؛ صَلَاةِ إِحْدَی وَ خَمْسِینَ وَ تَعْفِیرِ الْجَبِینِ وَ التَّخَتُّمِ بِالْیَمِینِ إِلَی أَنْ قَالَ فَخَالَفَنَا مَنْ أَخَذَ حَقَّنَا وَ حِزْبُهُ الضَّالُّونَ فَجَعَلُوا صَلَاةَ التَّرَاوِیحِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ عِوَضاً مِنْ صَلَاةِ الْخَمْسِینَ إِلَی أَنْ قَالَ وَ التَّخَتُّمَ بِالْیَسَارِ عِوَضاً مِنَ التَّخَتُّمِ بِالْیَمِینِ.

در کدام دست، انگشتر قرار گیرد؟

دیدگاه اول: اگر انگشتر را در دست (راست و چپ)، قرار دهند، و منقوش به اسما جلاله و متبرکه باشد، باید در وقت استنجا و قضای حاجت، آن را درآورد و نباید با این انگشتر منقوش به اسمای متبرکه، وارد بیت الخلاء گردید و همچنین است هنگام مجامعت (آمیزش جنسی) که برای احترام، باید آن را از دست خارج نمود:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَدْخُلُ الْخَلَاءَ وَ فِی یَدِی خَاتَمٌ فِیهِ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی، قَالَ: لَا وَ لَا تُجَامِعْ فِیهِ.

دیدگاه دوم: البته در برخی احادیث، خصوص انگشتر در دست چپ، مراد می باشد که باید هنگام حضور در بیت الخلاء آن را از دست چپ (ید الاستنجا) خارج و در دست راست (ید المتوضی) قرار داد:

فِی وَصِیَّتِهِ لِأَصْحَابِهِ مِنْ نَقْشِ خَاتَمِهِ وَ فِیهِ أَسْمَاءُ اللَّهِ فَلْیُحَوِّلْهُ عَنِ الْیَدِ الَّتِی یَسْتَنْجِی بِهَا إِلَی الْمُتَوَضِّئ‏.

در حدیث دیگری نیز به این مضمون، سخن رفته است؛ در هر حال، اگر کسی انگشتر را همراه خود دارد، باید از توهین به آن مواظبت کند. مثلا انگشتر در دستی که خود را می شوید (ید الاستنجا)، نباشد؛ لکن دیدگاه اول، به احتیاط نزدیک تر است.

در کدام انگشت دست راست؟

بعد از اینکه، مشخص گردید مستحب بلکه باید انگشتر در دست راست قرار گیرد، حال سوالی که مطرح میشود اینکه: در کدام انگشت دست راست، قرار داده می‏شود؟

در کتاب وسائل الشیعه، از حضرت صادق منقول است که حضرت رسول نهی فرمود از انگشتر کردن در انگشت اشاره (السبابۀ) و انگشت میانی (الوسطی):

عَنِ الصَّادِقِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَنْهَی أُمَّتِی عَنِ التَّخَتُّمِ فِی السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَی‏.

و مستحب است که انگشتر در انگشت کوچک (الخنصر) و انگشت کناری آن، قرار گیرد و ترک نشود:

وَ لَا تُعَرِّ الْخِنْصِرَ.

زیرا قرار دادن انگشتر در دو انگشت (السبابه و الوسطی)، عمل قوم لوط شمرده شده است، که در تاریخ، به همجنس بازان تاریخ، شهرت یافتند و سرانجام دچار عذاب الهی گشتند.

ّلَا تَخَتَّمْ فِی السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَی فَإِنَّهُ کَانَ یَتَخَتَّمُ قَوْمُ لُوطٍ فِیهِمَا.

انگشتر بندانگشتی، نماد قوم لوط

همجنین باید انگشتر را به “پایین و انتهای” انگشتان رسانید و نهی گردیده است که انگشتر را در “سر انگشتان” قرار داده شود، عملی که هم اکنون در جامعه ایران، شیوع و رواج یافته است و به نوعی سبک زندگی غیر اسلامی را تداعی می‏کند؛ و مع الاسف، این عمل نیز از اعمال قوم لوط، شمرده شده است:

اجعلوا الخواتیم فی‏ آخر الأصابع و لا تجعلوها فی أطرافها فإنه یروی أنه من عمل قوم لوط.

حال، آیا شایسته است امت اسلام، در کوچکترین فرامین فردی و اجتماعی خویش، از سنت قوم لوط که در زمره بدنام ترین های قوم تاریخ، لقب گرفته اند، پیروی نمایند؟

سوگمندانه، باید بیان داشت، اگر کنجکاوانه به اطراف خود نگاهی بیاندازیم، از نگین انگشتر، ‌گردنبند، تصاویر روی دست‌بندها، پیراهن، شلوار، کفش،‌ ادکلن و ساعت گرفته تا برخی ساختمان‌های سر به فلک کشیده و بعضی از میادین شهر به نمادهایی برخورد می‌کنیم که رنگ و بوی فرقه ‌های انحرافی و شیطانی را با خود به همراه دارد. یکی از مهمترین علت نمادگرایی منفی و غیرمعنوی در گروه های شیطان پرستی، ماسون ها و عرفان های کاذب، علاوه بر ایجاد روزنه و دریچه ورود شیاطین و اجنه در زندگی انسان ها، ایجاد انرژی منفی در جامعه و القای بسط قدرت و نفوذ خویش در اجتماع می باشد.

  1. جنس انگشتر

استحباب انگشتر نقره و کراهت انگشتر آهن

سنت و مستحب است که جنس رکاب انگشتر، برای مردان، از نقره و برای زنان، نقره یا طلا باشد و مکروه است جنس انگشتر، از “غیر نقره” مثل آهن، مس، برنج و فولاد، باشد:

لَا تَخَتَّمُوا بِغَیْرِ الْفِضَّةِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا طَهُرَتْ کَفٌّ فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. … نَهَی عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْر.

به گونه ای که اگر کسی انگشتر از جنس آهن در دست وی باشد، باید برای نماز آن را از دست خارج کند، که آهن از زینت اهل آتش و جهنم، می باشد:

لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَدِید. … لَا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی یَدِهِ خَاتَمُ حَدِید … وَ لَا یَتَخَتَّمُ بِهِ لِأَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ.

و ممکن است حکمت نهی از انگشتر آهنی و غیر نقره، این باشد که سبب جذب و نفوذ اجنه و شیاطین در زندگی انسان می شود، چرا که آهن، زینت اجنه در این دنیا، قرار داده شده است:

فِی الْحَدِیدِ أَنَّهُ حِلْیَةُ أَهْلِ النَّارِ إِلَی أَنْ قَالَ وَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِیدَ فِی الدُّنْیَا زِینَةَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِین.‏

زیورآلات بدلی برای فرزندان

همانگونه که ذکر گردید، برای مردان، هر فلزی غیر از نقره، و برای زنان، هر فلزی غیر از طلا و نقره، نهی گردیده است؛ از اینرو، حکم بدلیجات آهنی غیر از نقره و طلا برای کودکان و فرزندان پسر و دختر، نیز روشن می شود که ناپسند و موجب زیان به جسم خواهد بود. عملی که در سفارشات معصومین، نیز تصریح شده است که برای فرزندان تان از زیور و انگشترهای آهنی، استفاده نکنید، عملی که متاسفانه در جامعه امروز بشدت شیوع یافته است:

لَا تُلْبِسُوا صِبْیَانَکُمْ خَوَاتِمَ الْحَدِیدِ.

  1. احکام انگشتر طلا و نقره در اسلام

استفاده مردان از زینت طلا اعم از انگشتر و ساعت طلا، در دین مقدس اسلام، حرام است و احکامی دارد (خرید و فروش انگشتر طلا برای مردان حرام است). و اگر مردی در حالی که انگشتری طلا در دست دارد، به نماز بایستد، علاوه بر حرمت عمل، نماز وی نیز باطل خواهد بود. و در مقابل، استفاده از طلا،  برای زنان، چه در نماز و چه غیر آن، جایز بلکه مستحب دانسته شده است. و اگر برای شوهران خویش زینت نمایند، ثواب مضاعفی نیز خواهد داشت.

به دست کردن حلقه ازدواج از جنس انگشتری طلا، مجوز مشروعی نخواهد بود، البته استفاده از فلزات گرانبهای دیگر همچون پلاتین که فلزی غیر از طلا است، بی اشکال و مباح است، اما مورد سفارش اهل بیت نیست؛ ولی طلای سفید که همان فلز طلا است ولی تغییر رنگ داده، حرمت آن همچنان به قوت خود باقی است.

دکمه بازگشت به بالا