نمونه دادخواست اعاده به وضع سابق

نمونه دادخواست اعاده به وضع سابق

دادخواست اعاده به وضع سابق، در نظام حقوقی ایران به منظور بازگرداندن وضعیت حقوقی و اجرایی به حالت پیش از اجرای حکم یا تصمیم قضایی که متعاقباً نقض، فسخ یا بلااثر شده است، مطرح می شود. این فرآیند حیاتی، عمدتاً بر اساس ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی است و به افراد کمک می کند تا از تضییع حقوق خود در پی تغییر احکام قضایی جلوگیری کنند. این مقاله، راهنمایی جامع و کاربردی برای درک این مفهوم، شرایط قانونی و نحوه تنظیم دادخواست آن ارائه می دهد.

در پیچیدگی های نظام حقوقی، آگاهی از مفاهیم و رویه هایی که تضمین کننده عدالت و حقوق افراد هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از این مفاهیم کلیدی که در مراحل اجرای احکام مدنی کاربرد گسترده ای دارد، «اعاده به وضع سابق» است. این سازوکار حقوقی، فرصتی را فراهم می آورد تا پس از اجرای حکمی که بعداً از اعتبار افتاده یا نقض شده است، وضعیت به حالت اولیه خود بازگردد و از ضررهای احتمالی جلوگیری شود. درک صحیح ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی و ابعاد مختلف آن برای هر فردی که با فرآیندهای قضایی سر و کار دارد، ضروری است.

مفهوم اعاده به وضع سابق در حقوق ایران

اعاده به وضع سابق یک قاعده حقوقی بنیادین است که به موجب آن، هرگاه عملیات اجرایی بر مبنای یک حکم قضایی صورت پذیرفته باشد، اما متعاقباً آن حکم به دلایل قانونی فسخ، نقض یا بلااثر گردد، وضعیت باید به حالت پیش از انجام آن عملیات اجرایی بازگردد. این اصل، ریشه ای عمیق در فلسفه عدالت دارد و تضمین می کند که هیچ فردی به واسطه اجرای حکمی که اعتبار خود را از دست داده، متحمل خسارت و تضییع حقوق نگردد.

تعریف حقوقی اعاده به وضع سابق

اعاده به وضع سابق به معنای بازگرداندن کلیه آثار و تبعات حقوقی و مادی ناشی از یک عملیات اجرایی به حالتی است که گویی هرگز آن عملیات صورت نگرفته است. این بازگشت، نه تنها شامل استرداد عین مال یا وجه، بلکه شامل ابطال اسناد رسمی و هرگونه تغییرات حقوقی و فیزیکی ایجاد شده نیز می شود. هدف غایی، محو کردن آثار حکم منقوض یا بلااثر شده از صحنه حقوقی و بازگرداندن طرفین به موقعیت اولیه خود است.

مبانی قانونی: ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی

مبنای اصلی اعاده به وضع سابق در اجرای احکام مدنی، ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ است. این ماده مقرر می دارد:

«هرگاه حکمی که به موقع اجرا گذارده شده، به موجب حکم نهایی فسخ یا نقض شود و یا به واسطه اعاده دادرسی بلااثر گردد، عملیات اجرایی به دستور دادگاه اجرا کننده حکم به حالت قبل از اجرا برمی گردد و در صورتی که محکوم به عین معین بوده و استرداد آن ممکن نباشد، دادورز (مأمور اجرا) مثل یا قیمت آن را وصول می نماید. اعاده عملیات اجرایی به دستور دادگاه به ترتیبی که برای اجرای حکم مقرر است بدون صدور اجراییه به عمل می آید.»

تحلیل این ماده نشان می دهد که برای تحقق اعاده به وضع سابق، سه شرط اساسی لازم است:

  1. وجود یک حکم قضایی که به مرحله اجرا گذاشته شده و عملیات اجرایی بر اساس آن انجام شده است.
  2. فسخ، نقض یا بلااثر شدن حکم اولیه به موجب حکم نهایی.
  3. ارتباط مستقیم بین عملیات اجرایی و حکم اولیه که اکنون بلااثر شده است.

تفاوت حکم قطعی و حکم نهایی

در ماده ۳۹، عبارت «حکم نهایی» نقش محوری دارد. لازم است تفاوت بین حکم قطعی و حکم نهایی به دقت روشن شود:

  • حکم قطعی: حکمی است که دیگر قابلیت اعتراض عادی (واخواهی، تجدیدنظرخواهی) را ندارد، اما ممکن است همچنان قابل فرجام خواهی یا اعاده دادرسی باشد. یک حکم قطعی می تواند مبنای صدور اجراییه و شروع عملیات اجرایی قرار گیرد.
  • حکم نهایی: حکمی است که کلیه طرق اعتراض عادی و فوق العاده (اعاده دادرسی و فرجام خواهی) نسبت به آن به پایان رسیده یا مهلت آن سپری شده باشد. حکم نهایی دیگر به هیچ وجه قابل رسیدگی مجدد نیست و در پرونده مختومه محسوب می شود. ماده ۳۹ صراحتاً بیان می دارد که اعاده به وضع سابق تنها زمانی ممکن است که حکم اولیه به موجب «حکم نهایی» بلااثر شده باشد. این شرط تضمین می کند که عملیات اجرایی بر اساس یک وضعیت حقوقی کاملاً پایدار و قطعی بازگردانده شود.

علاوه بر ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی، ماده ۷ قانون اصلاح بعضی از مواد قانون ثبت مصوب ۱۳۲۲ نیز برای اسناد لازم الاجرا مبنایی مشابه برای اعاده به وضع سابق فراهم می کند. این ماده بیان می دارد: «هرگاه مدلول سند قبل از صدور حکم ابطال اجرا شده باشد، پس از قطعیت آن حکم، عملیات اجرایی به حالت قبل از اجرا برمی گردد.» این نشان می دهد که مفهوم اعاده عملیات اجرایی منحصر به احکام دادگاه ها نیست و اسناد لازم الاجرای ثبتی را نیز در بر می گیرد.

شرایط و موارد طرح دادخواست اعاده به وضع سابق

برای طرح دادخواست اعاده به وضع سابق، لازم است شرایط خاصی فراهم باشد که در ادامه به تفصیل بررسی می شوند:

نقض یا فسخ حکم اجرایی

شایع ترین موردی که به اعاده به وضع سابق منجر می شود، نقض یا فسخ حکم اولیه در مراحل بالاتر دادرسی است. این موارد شامل:

  • پس از واخواهی، تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی: اگر حکمی غیابی اجرا شده باشد و متعاقباً با واخواهی محکوم علیه، حکم اولیه فسخ شود؛ یا در مرحله تجدیدنظر یا فرجام، حکم بدوی یا تجدیدنظر نقض گردد و این نقض به موجب حکم نهایی باشد، امکان اعاده به وضع سابق فراهم می شود.
  • در نتیجه اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری (در صورت شمول): اگر حکمی پس از اجرای کامل، به موجب اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری (در صورت تسری به امور مدنی و بنا به تشخیص رئیس قوه قضائیه) خلاف شرع بین تشخیص داده شود و نقض گردد، می توان تقاضای اعاده به وضع سابق کرد.

قبول اعاده دادرسی

اعاده دادرسی یکی از طرق فوق العاده اعتراض به احکام است. چنانچه پس از قبول درخواست اعاده دادرسی، حکمی صادر شود که حکم قبلی را بلااثر یا نقض نماید و این حکم جدید، نهایی گردد، عملیات اجرایی انجام شده بر اساس حکم اولیه باید به وضع سابق بازگردد.

اعتراض ثالث

زمانی که شخص ثالثی (غیر از طرفین اصلی دعوا) به حکمی اعتراض می کند و این اعتراض منجر به صدور حکم نهایی به نفع معترض ثالث می شود، چنانچه این حکم نهایی، حکم اجرایی اولیه را بلااثر کند، عملیات اجرایی مربوطه قابل اعاده به وضع سابق خواهد بود. ماده ۴۲۵ قانون آیین دادرسی مدنی تصریح دارد که اگر دادگاه اعتراض ثالث را وارد تشخیص دهد، آن قسمت از حکم که مورد اعتراض قرار گرفته نقض می شود و اگر مفاد حکم غیرقابل تفکیک باشد، تمام آن لغو خواهد شد.

آرای مراجع شبه قضایی و داوری

اجرای آرای صادره از مراجع شبه قضایی مانند هیأت های حل اختلاف کار (ماده ۱۶۶ قانون کار) و شوراهای حل اختلاف (ماده ۲۹ قانون شوراهای حل اختلاف) یا آرای داوری (ماده ۴۸۸ قانون آیین دادرسی مدنی) نیز در صلاحیت دادگاه های دادگستری است. اگر پس از اجرای این گونه آراء، در مراحل بعدی رسیدگی، رأی اجرا شده فسخ یا نقض شود و حکم نهایی در این خصوص صادر گردد، عملیات اجرایی انجام شده نیز بر اساس ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی اعاده خواهد شد.

ابطال گزارش اصلاحی

گزارش اصلاحی که حاصل توافق طرفین در دادگاه و تأیید قاضی است، در حکم دادنامه محسوب و قابل اجرا است. اگر به دلایلی (مثلاً عدم رعایت تشریفات قانونی، یا تدلیس و فریب) گزارش اصلاحی ابطال شود و این ابطال به موجب حکم نهایی باشد، عملیات اجرایی صورت گرفته بر اساس آن نیز مشمول قاعده اعاده به وضع سابق خواهد بود. همانطور که در بخش های قبل اشاره شد، کلمه «حکم» در ماده ۳۹ خصوصیتی ندارد و هر تصمیم قضایی که مبنای عملیات اجرایی بوده و سپس بلااثر شود، مشمول این ماده خواهد بود.

مواردی که مشمول اعاده به وضع سابق نمی شوند

با وجود گستردگی شمول اعاده به وضع سابق، برخی موارد از این قاعده مستثنی هستند و نمی توان در خصوص آن ها درخواست اعاده به وضع سابق را مطرح کرد:

  • صرف توقف اجرا: توقف عملیات اجرایی، مانند توقف اجرای حکم غیابی پس از واخواهی، به معنای اعاده به وضع سابق نیست. توقف، فقط ادامه عملیات را تا تعیین تکلیف نهایی متوقف می کند و به خودی خود منجر به بازگشت وضعیت به قبل از اجرا نمی شود، مگر اینکه در نهایت حکم به نقض یا فسخ رأی اولیه صادر و نهایی گردد.
  • توافقات طرفین خارج از دستور دادگاه: اگر طرفین دعوا خارج از فرآیند قضایی و به صورت توافقی اقداماتی انجام دهند (مثلاً محکوم علیه مبلغی را مستقیماً به محکوم له بپردازد)، این اقدامات مشمول اعاده به وضع سابق ناشی از ماده ۳۹ نخواهد بود، زیرا جزو عملیات اجرایی دادگاه محسوب نمی شوند. در چنین حالتی، برای استرداد وجوه یا بازگرداندن وضعیت، نیاز به طرح دعوای مستقل است.
  • برخی تغییرات غیرقابل بازگشت در مال: در مواردی که موضوع اجرا، دچار تغییرات فیزیکی یا ماهیتی غیرقابل بازگشت شده باشد (مانند تخریب کامل بنای احداثی در ملک مورد حکم تخلیه)، اعاده عین مال به وضع سابق ممکن نخواهد بود. در این حالت، ممکن است حکم به پرداخت مثل یا قیمت آن صادر شود یا خواهان مجبور به طرح دعوای مستقل برای مطالبه خسارت گردد.
  • عدم ارتباط با ابطال اجراییه: ابطال اجراییه زمانی مطرح می شود که اساساً از ابتدا نباید اجراییه صادر می شد (مثلاً به دلیل عدم قطعیت حکم). این با مفهوم اعاده به وضع سابق متفاوت است، زیرا در اعاده به وضع سابق، اجراییه در زمان صدور صحیح بوده، اما حکم مبنای آن متعاقباً بلااثر شده است.
  • تغییر مسیر اجرا با توافق طرفین: اگر پس از صدور حکم قطعی، طرفین توافق کنند که عملیات اجرایی به نفع شخص ثالثی انجام شود (مثلاً سند رسمی به نام شخصی غیر از محکوم له تنظیم گردد)، و سپس این توافق به دلایلی باطل شود، نمی توان آن را مشمول ماده ۳۹ دانست. این اقدامات خارج از دایره وظایف دادگاه در اجرای حکم بوده و با توافق طرفین صورت گرفته است.

راهنمای گام به گام تنظیم و تقدیم دادخواست اعاده به وضع سابق

تنظیم یک نمونه دادخواست اعاده به وضع سابق نیازمند دقت و رعایت تشریفات خاصی است. مراحل زیر، راهنمای گام به گام برای تنظیم و تقدیم این دادخواست است:

خواهان و خوانده دادخواست

  • خواهان (درخواست کننده): هر شخصی که به واسطه اجرای حکمی متضرر شده و اکنون آن حکم بلااثر گردیده است، می تواند خواهان این دادخواست باشد. این شخص عمدتاً محکوم علیه سابق، معترض ثالثی که حکم به نفع او صادر شده، یا قائم مقام قانونی آن ها (مانند ورثه) است.
  • خوانده (طرف مقابل): خوانده دعوا، معمولاً محکوم له سابق است که از اجرای حکم اولیه منتفع شده بود. در صورتی که مال مورد اجرا به شخص ثالثی (مانند خریدار در مزایده) منتقل شده باشد، آن شخص ثالث نیز باید به عنوان خوانده در دادخواست قید شود.
  • اهمیت ثبت نام در سامانه ثنا: کلیه طرفین دعوا (خواهان و خوانده) باید در سامانه ثنا ثبت نام کرده باشند تا ابلاغ اوراق قضایی به صورت الکترونیکی صورت گیرد.

نگارش خواسته دادخواست

خواسته دادخواست باید به صورت دقیق و صریح نگاشته شود و تمامی موارد مورد درخواست را پوشش دهد. معمولاً خواسته شامل موارد زیر است:

«تقاضای صدور دستور اعاده عملیات اجرایی به وضع سابق و کلیه آثار مترتب بر آن به استناد ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی و مواد قانونی مربوطه، شامل ابطال سند رسمی انتقال قطعی شماره [شماره سند] مورخ [تاریخ] در دفترخانه [شماره دفترخانه] و استرداد [عنوان مال یا وجه، مثلاً: پلاک ثبتی شماره…] و پرداخت خسارات دادرسی.»

ذکر جزئیات مال یا حق مورد اعاده (شماره پلاک ثبتی، مشخصات خودرو، مبلغ وجه و …) الزامی است.

دلایل و منضمات ضروری دادخواست

مدارک و دلایل پیوست دادخواست از اهمیت بالایی برخوردارند و باید به دقت آماده شوند:

  • تصویر مصدق دادنامه قطعی اولیه: دادنامه ای که مبنای شروع عملیات اجرایی بوده است.
  • تصویر مصدق اجراییه: برگه اجراییه ای که توسط دادگاه صادر شده بود.
  • تصویر مصدق دادنامه نهایی: دادنامه ای که منجر به فسخ، نقض یا بلااثر شدن حکم اولیه شده است (این می تواند دادنامه تجدیدنظر، فرجام یا اعاده دادرسی باشد).
  • تصویر مصدق سند رسمی انتقال: در صورتی که عملیات اجرایی منجر به انتقال سند مال به نام محکوم له یا شخص ثالث شده باشد.
  • تصویر مصدق کارت ملی خواهان.
  • سایر مدارک مرتبط: مانند استعلام ثبتی، برگه های مزایده، قراردادهای مربوطه و …

تمامی این مدارک باید «برابر با اصل» شده باشند.

شیوه نگارش شرح دادخواست

شرح دادخواست باید مختصر، واضح، و مستند به واقعیت ها و دلایل قانونی باشد. در این بخش، باید به صورت کرونولوژیک (به ترتیب زمانی) مراحل زیر را توضیح دهید:

  1. شرح مختصری از حکم اولیه و عملیات اجرایی که بر اساس آن انجام شده (مثلاً: انتقال یک پلاک ثبتی یا وصول مبلغی از حساب).
  2. ذکر شماره و تاریخ دادنامه نهایی که حکم اولیه را بلااثر کرده است.
  3. استدلال حقوقی بر مبنای ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی و سایر مواد قانونی مربوطه، مبنی بر اینکه عملیات اجرایی باید به وضع سابق بازگردد.
  4. ذکر دقیق آنچه از دادگاه انتظار دارید (مثلاً: ابطال سند، استرداد وجه، تحویل ملک).

دادگاه صالح برای طرح دادخواست

بر اساس ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی، دستور اعاده عملیات اجرایی به دستور «دادگاه اجرا کننده حکم» به عمل می آید. این دادگاه، همان دادگاهی است که اجراییه را صادر کرده است. حتی در مواردی که عملیات اجرایی از طریق نیابت قضایی در حوزه دادگاه دیگری انجام شده باشد، دادگاه صادرکننده اجراییه، دادگاه صالح برای رسیدگی به دادخواست اعاده به وضع سابق و صدور دستور مربوطه است. اگر نیاز به اعاده عملیات اجرایی در حوزه قضایی دیگری باشد، دادگاه صالح با اعطای نیابت به آن دادگاه، این امر را ممکن می سازد. در مواردی که خواسته ابطال سند نیز باشد، همچنان دادگاه صادرکننده اجراییه صالح خواهد بود.

هزینه های دادرسی و مهلت تقدیم دادخواست

  • هزینه ها: دادخواست اعاده به وضع سابق، یک دعوای مالی محسوب شده و مستلزم پرداخت هزینه های دادرسی بر اساس ارزش خواسته است.
  • مهلت: قانون اجرای احکام مدنی، مهلت خاصی برای تقدیم دادخواست اعاده به وضع سابق تعیین نکرده است. بنابراین، هر زمان که حکم نهایی (که مبنای اعاده است) صادر و قطعی شود، ذی نفع می تواند تقاضای اعاده به وضع سابق را مطرح کند. با این حال، توصیه می شود به دلیل جلوگیری از پیچیدگی های احتمالی و تضییع حقوق، این درخواست در اسرع وقت مطرح گردد.

نمونه دادخواست اعاده به وضع سابق

در ادامه، یک نمونه دادخواست اعاده به وضع سابق با توضیحات تفصیلی ارائه شده است تا راهنمای عملی برای تنظیم این نوع دادخواست باشد. این نمونه قابل انطباق با شرایط خاص هر پرونده است.


به نام خدا

دادخواست اعاده عملیات اجرایی به وضع سابق

خواهان:
نام: [نام کامل خواهان]
نام خانوادگی: [نام خانوادگی خواهان]
نام پدر: [نام پدر خواهان]
کد ملی: [کد ملی خواهان]
شماره تماس: [شماره تماس خواهان]
آدرس دقیق: [آدرس پستی دقیق خواهان]

خوانده:
نام: [نام کامل خوانده]
نام خانوادگی: [نام خانوادگی خوانده]
نام پدر: [نام پدر خوانده]
کد ملی: [کد ملی خوانده]
شماره تماس: [شماره تماس خوانده]
آدرس دقیق: [آدرس پستی دقیق خوانده]

وکیل یا نماینده قانونی: (در صورت وجود)
نام: [نام کامل وکیل]
نام خانوادگی: [نام خانوادگی وکیل]
شماره پروانه: [شماره پروانه وکالت]
آدرس: [آدرس دفتر وکیل]

خواسته:
تقاضای صدور دستور اعاده کلیه عملیات اجرایی به وضع سابق و ابطال تمامی آثار حقوقی مترتب بر آن، از جمله ابطال سند رسمی انتقال قطعی شماره [شماره سند انتقال] مورخ [تاریخ سند انتقال] تنظیمی در دفترخانه اسناد رسمی شماره [شماره دفترخانه] شهرستان [نام شهرستان] و استرداد [عنوان مال یا وجه، مثلاً: پلاک ثبتی شماره (شماره اصلی)/(فرعی) واقع در بخش (نام بخش)] به نام اینجانب/موکل، به استناد ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی و پرداخت کلیه خسارات دادرسی.

دلایل و منضمات:
1.  تصویر مصدق دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه اولیه] مورخ [تاریخ دادنامه اولیه] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه اولیه] (حکم مبنای عملیات اجرایی).
2.  تصویر مصدق اجرائیه شماره [شماره اجراییه] مورخ [تاریخ اجراییه].
3.  تصویر مصدق دادنامه نهایی شماره [شماره دادنامه نهایی] مورخ [تاریخ دادنامه نهایی] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه نهایی] (حکم نقض کننده/فسخ کننده/بلااثرکننده حکم اولیه).
4.  تصویر مصدق سند رسمی انتقال قطعی شماره [شماره سند] مورخ [تاریخ] (در صورت لزوم ابطال سند).
5.  تصویر مصدق کارت ملی خواهان.
6.  [سایر مدارک مرتبط مانند: استعلام ثبتی پلاک، برگه های مزایده، کارشناسی، توافق نامه ها و...]

شرح دادخواست:
ریاست محترم / قضات محترم دادگستری [نام دادگاه صالح]

با احترام به استحضار عالی می رساند:
۱.  به موجب دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه اولیه] مورخ [تاریخ دادنامه اولیه] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه اولیه]، عملیات اجرایی علیه موکل/اینجانب (خواهان) در خصوص [شرح مختصر موضوع اجرا، مثلاً: انتقال پلاک ثبتی شماره (شماره اصلی)/(فرعی) واقع در بخش (نام بخش) به نام خوانده / وصول مبلغ (مبلغ به ریال) از حساب موکل/اینجانب] آغاز گردید. این عملیات اجرایی منجر به [نتیجه عملیات اجرایی، مثلاً: انتقال سند رسمی پلاک ثبتی مذکور به نام خوانده به موجب سند شماره (شماره سند) مورخ (تاریخ) در دفترخانه (شماره دفترخانه) / وصول مبلغ مذکور و پرداخت آن به خوانده] گردید.

۲.  لیکن، حسب دادنامه نهایی و قطعی شماره [شماره دادنامه نهایی] مورخ [تاریخ دادنامه نهایی] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه نهایی] (مثلاً: تجدیدنظر استان [نام استان] / دیوان عالی کشور)، دادنامه اولیه مذکور فسخ / نقض / بلااثر گردیده است. (در صورتی که دلیل بلااثر شدن، اعاده دادرسی باشد: به دلیل [ذکر دلیل اعاده دادرسی مطابق ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی]، درخواست اعاده دادرسی پذیرفته شده و حکم نهایی [شماره دادنامه نهایی] صادر گردیده که به موجب آن، حکم اولیه بلااثر شده است.)

۳.  با عنایت به بلااثر شدن حکم مبنای عملیات اجرایی و استناد به صراحت ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی، عملیات اجرایی انجام شده بر اساس آن حکم، باید به حالت قبل از اجرا بازگردد. کلیه آثار حقوقی و مادی ناشی از آن عملیات، از جمله [تکرار خواسته، مثلاً: سند رسمی انتقال قطعی مورد اشاره]، باید ابطال و وضعیت به نام موکل/اینجانب اعاده شود.

۴.  لذا با تقدیم این دادخواست، تقاضای صدور دستور اعاده کلیه عملیات اجرایی به وضع سابق و تمامی آثار مترتب بر آن (شامل ابطال سند رسمی انتقال [شماره سند] مورخ [تاریخ] و استرداد [عنوان مال یا وجه] به موکل/اینجانب) و همچنین محکومیت خوانده به پرداخت خسارات دادرسی را از محضر محترم دادگاه استدعا دارد.

با تشکر و احترام
نام و نام خانوادگی خواهان/وکیل خواهان
امضا
تاریخ

آثار و تبعات حقوقی اعاده به وضع سابق

دستور اعاده به وضع سابق، صرفاً یک دستور اداری ساده نیست، بلکه دارای آثار حقوقی گسترده ای است که کلیه جوانب عملیات اجرایی انجام شده را تحت تأثیر قرار می دهد. این آثار نه تنها حقوق طرفین دعوا را باز می گرداند، بلکه می تواند وضعیت اشخاص ثالث را نیز متحول سازد.

ابطال اسناد رسمی

یکی از مهمترین آثار اعاده به وضع سابق، ابطال اسناد رسمی است که در نتیجه عملیات اجرایی تنظیم شده اند. این ابطال می تواند شامل سند رسمی انتقال ملک، خودرو یا هر مال دیگری باشد. نکته حائز اهمیت این است که حتی اگر مال به اشخاص ثالث نیز منتقل شده باشد، با دستور دادگاه، این اسناد رسمی نیز ابطال خواهند شد و نیازی به طرح دعوای مستقل برای ابطال اسناد نیست. این دستور، به صراحت ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی و نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه، از سوی همان دادگاه صادرکننده اجراییه صورت می گیرد.

استرداد وجوه

چنانچه در نتیجه عملیات اجرایی، وجوهی به محکوم له پرداخت شده باشد، در صورت اعاده به وضع سابق، این وجوه باید توسط محکوم له به محکوم علیه مسترد گردد. این استرداد نیز جزو ذات اعاده عملیات اجرایی است و دستور آن توسط دادگاه صادر می شود.

تکلیف منافع و مازاد

در صورتی که مال مورد اجرا در تصرف محکوم له یا خریدار قرار گرفته باشد، تکلیف منافع حاصل از این تصرف (مثلاً اجاره بها یا سود حاصل از بهره برداری) و نیز تکلیف هرگونه مازادی که ممکن است به دلیل اشتباه در اجرا به محکوم له تحویل شده باشد، باید تعیین گردد. به طور کلی، متصرف وظیفه دارد از عهده منافع دوران تصرف برآید. در مورد مازاد نیز، دادگاه دستور استرداد آن را صادر خواهد کرد.

تکلیف بنا یا اشجار احداثی (اعاده به وضع سابق قلع و قمع)

اگر محکوم له پس از اجرای حکم و تصرف ملک، اقدام به احداث بنا یا غرس اشجار نموده باشد و سپس حکم اولیه نقض شود، این سوال مطرح می شود که آیا واحد اجرا مکلف به قلع و قمع بنا یا اشجار است؟ رویه قضایی و نظریات اداره حقوقی نشان می دهد که در مواردی که احداث بنا یا غرس اشجار کاملاً قانونی و در راستای اجرای حکم قطعی بوده، واحد اجرا نمی تواند راساً دستور قلع و قمع دهد. در این صورت، خواهان اعاده به وضع سابق ممکن است مجبور به طرح دعوای مستقل خلع ید و قلع و قمع بنا یا اشجار گردد. اما اگر بنا یا اشجار در بخشی احداث شده باشد که از ابتدا نباید به محکوم له تحویل می شد (مثلاً مازاد بر محکوم به)، قلع و قمع آن با دستور دادگاه بلامانع است.

وضعیت مزایده ها

اعاده عملیات اجرایی شامل ابطال مزایده و آثار آن نیز می شود. چنانچه ملکی به مزایده گذاشته شده و به فروش رسیده باشد و سپس حکم مبنای اجراییه بلااثر گردد، مزایده و انتقال سند به نام خریدار نیز باطل شده و وضعیت به حالت قبل از مزایده بازمی گردد. خریدار در این صورت می تواند وجوه پرداختی خود را از محکوم له سابق مطالبه نماید.

نیم عشر اجرایی

یکی از ابهامات در اعاده به وضع سابق، تکلیف نیم عشر اجرایی (۵ درصد از مبلغ محکوم به که بابت هزینه های اجرایی از محکوم علیه وصول می شود) است. نظریات اداره حقوقی قوه قضاییه در این خصوص بیانگر آن است که نیم عشر اجرایی، دین محکوم علیه محسوب نمی شود و جزو محکوم به نیست. از آنجا که این مبلغ بابت هزینه های اجرای حکم قانونی وصول شده، پس از اعاده به وضع سابق، قابل استرداد نیست. ذی نفع می تواند در صورت تمایل، با طرح دعوای مستقل علیه محکوم له، مطالبه این هزینه را پیگیری کند.

نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه در مورد اعاده به وضع سابق

اداره حقوقی قوه قضاییه در موارد متعدد، به ابهامات مربوط به ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی پاسخ داده است که برخی از آن ها برای تبیین بهتر مفهوم و رویه قضایی اعاده به وضع سابق بسیار روشنگر هستند:

  • نظریه در مورد بلااثر شدن حکم نهایی: اداره حقوقی طی نظریه شماره ۱۷/۵۱۶۶ مورخ ۱۳۸۸/۰۸/۲۰ اعلام داشته است: «طبق ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶، هرگاه حکمی که به موقع اجرا گذاشته شده، به موجب حکم نهایی از جمله فسخ یا نقض و یا در اثر اعاده دادرسی بلااثر شود، عملیات اجرایی به دستور دادگاه اجرا کننده به حالت قبل از اجرا برمی گردد. علیهذا هرگاه حکم نهایی صادر شود، دستور اعاده وضع به حالت سابق را بدون نیاز به طرح دعوای جدید همان دادگاه اولیه صادر می نماید.» این نظریه تأکید می کند که دادگاه اجرا کننده حکم، خود راساً دستور اعاده را صادر می کند و نیاز به دادخواست جداگانه برای «دستور اعاده» نیست، بلکه دادخواست اولیه برای درخواست این دستور است.
  • ابطال سند رسمی انتقال اجرایی به دلیل اعاده به وضع سابق: اداره حقوقی طی نظریه شماره ۷/۱۸۵۲ مورخ ۱۳۹۱/۰۹/۱۲ و نیز نظریه ۷/۹/۱۹ مورخ ۱۳۹۶/۰۲/۱۹ تأکید کرده است که در فرض صدور حکم نهایی به نفع معترض ثالث و در صورتی که عملیات اجرایی منتهی به تنظیم سند اجرایی شده باشد، می توان به استناد ماده ۳۹، دستور اعاده وضع (یعنی ابطال سند رسمی انتقال محکوم به) را صادر کرد و این امر صرفاً با دستور دادگاه صادرکننده اجراییه صورت می گیرد و محتاج تقدیم دادخواست ابطال سند جداگانه نیست. این قاعده شامل اسنادی که به ایادی ثالث منتقل شده اند نیز می شود.
  • عدم تأثیر واخواهی در اعاده عملیات اجرایی: نظریه شماره ۷/۹۴/۸۷۲ مورخ ۱۳۹۴/۰۴/۰۷ اداره حقوقی بیان داشته است: «…توقف اجرای حکم ملازمه ای با اعاده عملیات اجرایی ندارد؛ به عبارت دیگر، صرف قبولی واخواهی محکوم علیه موجب رفع توقیف از اموال وی نیست و از شمول ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی خارج است.» این به وضوح نشان می دهد که صرف توقف اجرا، به معنای بازگشت به وضع سابق نیست و تنها پس از صدور حکم نهایی مبنی بر نقض یا فسخ، می توان درخواست اعاده کرد.
  • تکلیف اشجار یا بنای احداثی: در نظریه شماره ۷/۷۸۶ مورخ ۱۳۹۰/۰۲/۱۱، اداره حقوقی در مورد بنا و اشجار احداثی بر روی زمین مورد حکم تخلیه که سپس حکم نقض شده، بیان داشته که «دادورز نمی تواند در مقام اعاده عملیات اجرایی نسبت به قلع و قمع بنا و یا قطع اشجار اقدام کند. بلکه محکوم له حکم صادره در مرحله اعاده دادرسی، باید با طرح دعوای خلع ید و قلع و قمع اشجار و بنا به دادگاه دادخواست دهد.»

طبق ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶، هرگاه حکمی که به موقع اجرا گذاشته شده، به موجب حکم نهایی از جمله فسخ یا نقض و یا در اثر اعاده دادرسی بلااثر شود، عملیات اجرایی به دستور دادگاه اجرا کننده به حالت قبل از اجرا برمی گردد.

این نظریات و رویه قضایی، اهمیت درک دقیق شرایط و محدودیت های اعمال ماده ۳۹ را نمایان می سازند و تأکید می کنند که هر اقدام حقوقی در این زمینه باید با آگاهی کامل از جزئیات قانونی و فقهی صورت پذیرد.

نتیجه گیری

مفهوم اعاده به وضع سابق و نحوه طرح نمونه دادخواست اعاده به وضع سابق، از ارکان اصلی حفظ حقوق افراد در فرآیندهای قضایی، به ویژه در حوزه اجرای احکام مدنی، به شمار می رود. ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی، این امکان را فراهم می آورد تا پس از نقض، فسخ یا بلااثر شدن حکمی که مبنای عملیات اجرایی بوده، وضعیت به حالت پیش از اجرا بازگردد. این فرآیند پیچیدگی های خاص خود را دارد که شامل تشخیص «حکم نهایی»، تعیین دادگاه صالح، و درک آثار گسترده آن بر اسناد رسمی، وجوه، و حتی وضعیت فیزیکی اموال می شود. با توجه به ظرایف قانونی و رویه های قضایی متعدد (به ویژه نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه)، هرگونه اقدام در این زمینه نیازمند دقت، دانش حقوقی کافی و تهیه یک دادخواست دقیق و مستند است. از این رو، توصیه اکید می شود که جهت جلوگیری از تضییع حقوق و اطمینان از صحت اقدامات، از مشاوره وکلای متخصص در این حوزه بهره مند شوید تا بهترین نتیجه ممکن حاصل گردد.

دکمه بازگشت به بالا