ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی

ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی

ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی به مسئله مرور زمان شکایت در جرایم تعزیری قابل گذشت می پردازد و تعیین می کند که حق شکایت کیفری متضرر از جرم در صورت عدم طرح دعوا در مهلت قانونی، ساقط خواهد شد. این ماده استثنائاتی همچون تحت سلطه بودن شاکی یا وجود موانع خارج از اختیار را نیز در نظر گرفته و به وضعیت حقوقی ورثه پس از فوت متضرر می پردازد.

شناخت دقیق مهلت های قانونی در طرح دعاوی، به ویژه در حوزه کیفری، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که عدم رعایت این مهلت ها می تواند منجر به تضییع حقوق و سلب امکان پیگیری قضایی شود. در نظام حقوقی ایران، ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی یکی از مواد محوری است که سرنوشت جرایم تعزیری قابل گذشت را از منظر مرور زمان شکایت تعیین می کند. این ماده نه تنها یک محدودیت زمانی برای طرح شکایت اعمال می کند، بلکه با در نظر گرفتن شرایط خاص، انعطاف پذیری هایی را نیز پیش بینی کرده است. تحلیل جامع این ماده و تبصره آن، برای طیف وسیعی از افراد شامل عموم شهروندان، دانشجویان حقوق، وکلا و مشاوران حقوقی ضروری است تا بتوانند در مواجهه با پرونده های کیفری، تصمیمات آگاهانه و صحیح اتخاذ نمایند. این مقاله به تبیین دقیق و کاربردی ماده ۱۰۶، بررسی جزئیات، استثنائات، و ارتباط آن با سایر مواد قانونی مرتبط می پردازد تا درک عمیقی از این مفهوم حقوقی فراهم آورد.

متن کامل ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی (مصوب ۱۳۹۲)

بر اساس قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، ماده ۱۰۶ به شرح ذیل مقرر شده است:

در جرائم تعزیری قابل گذشت هرگاه متضرر از جرم در مدت یک سال از تاریخ اطلاع از وقوع جرم، شکایت نکند، حق شکایت کیفری او ساقط می شود مگر اینکه تحت سلطه متهم بوده یا به دلیلی خارج از اختیار، قادر به شکایت نباشد که در این صورت مهلت مزبور از تاریخ رفع مانع محاسبه می شود. هرگاه متضرر از جرم قبل از انقضای مدت مذکور فوت کند و دلیلی بر صرف نظر وی از طرح شکایت نباشد هر یک از ورثه وی در مهلت شش ماه از تاریخ وفات حق شکایت دارد.

تبصره ماده ۱۰۶ نیز به شرح زیر است:

تبصره ـ غیر از مواردی که شاکی تحت سلطه متهم بوده، در صورتی به شکایت وی یا ورثه او رسیدگی می شود که جرم موضوع شکایت طبق ماده (۱۰۵) این قانون مشمول مرور زمان نشده باشد.

تحلیل و شرح بند به بند ماده ۱۰۶: اصول و قواعد کلی

ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی، در نگاه اول، یک قاعده ساده را بیان می کند: محدودیت یک ساله برای شکایت. اما در دل این قاعده، مفاهیم و استثنائات حقوقی ظریفی نهفته است که درک صحیح آن ها برای هر پرونده ای حیاتی است.

۳.۱. اصل مهلت یک ساله برای شکایت

بخش ابتدایی این ماده، اساس قاعده مرور زمان شکایت را تشکیل می دهد: در جرایم تعزیری قابل گذشت هرگاه متضرر از جرم در مدت یک سال از تاریخ اطلاع از وقوع جرم، شکایت نکند، حق شکایت کیفری او ساقط می شود.

  • جرایم تعزیری قابل گذشت: این جرایم، دسته ای از جرایم هستند که تعقیب، رسیدگی و مجازات آن ها منوط به شکایت شاکی خصوصی است و با گذشت او، تعقیب یا اجرای حکم متوقف می شود. این جرایم معمولاً در قانون مشخص شده اند و شامل مواردی مانند توهین، افترا، برخی از انواع کلاهبرداری های خاص، خیانت در امانت و تهدید هستند. در مقابل، جرایم غیرقابل گذشت، حتی بدون شکایت شاکی خصوصی نیز توسط دادستان قابل پیگیری هستند و گذشت شاکی تأثیری بر ادامه روند قضایی ندارد.
  • متضرر از جرم: منظور از متضرر از جرم، همان بزه دیده یا شاکی خصوصی است که جرم بر او واقع شده و از آن متضرر گردیده است. این شخص دارای حق شکایت کیفری است.
  • تاریخ اطلاع از وقوع جرم: این مفهوم، نقطه آغاز محاسبه مهلت یک ساله است. اثبات تاریخ اطلاع از چالش های اساسی در این زمینه است؛ زیرا بار اثبات عدم اطلاع از وقوع جرم بر عهده شاکی و اثبات اطلاع بر عهده متهم یا دادستان است. در عمل، شاکی می تواند ادعا کند که از وقوع جرم اطلاع نداشته و در این صورت، مرجع قضایی باید به دلایل و قرائن توجه کرده و تصمیم گیری نماید.
  • سقوط حق شکایت کیفری: این عبارت به معنای از بین رفتن حق قانونی شخص برای طرح شکایت کیفری است. پس از انقضای مهلت یک ساله (بدون وجود استثنا)، شاکی دیگر نمی تواند شکایت خود را مطرح کند و اگر شکایتی طرح شود، دادگاه قرار موقوفی تعقیب صادر خواهد کرد. این سقوط حق، به دلیل حمایت از اصل ثبات و قطعیت در روابط حقوقی و جلوگیری از رسیدگی به دعاوی قدیمی است که ممکن است اثبات یا رد آن ها دشوار باشد.

مثال کاربردی ۱: سناریویی فرضی برای روشن شدن مهلت یک ساله

فرض کنید آقای احمدی در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ مورد جرم افترا قرار می گیرد و در همان تاریخ از این موضوع مطلع می شود. جرم افترا (در صورتی که با شرایط قانونی همراه باشد) یک جرم قابل گذشت است. بر اساس ماده ۱۰۶، آقای احمدی تا تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ فرصت دارد تا شکایت خود را مطرح کند. اگر او در این بازه زمانی اقدام به شکایت نکند، حق شکایت کیفری او ساقط شده و پس از آن دیگر نمی تواند شکایت افترا را مطرح نماید. دادسرا یا دادگاه در صورت شکایت پس از این تاریخ، قرار موقوفی تعقیب صادر خواهد کرد.

۳.۲. استثنائات مهلت یک ساله: موانع قانونی برای شکایت

قانونگذار در ماده ۱۰۶، شرایط خاصی را پیش بینی کرده است که در آن ها، مهلت یک ساله شکایت به گونه ای متفاوت محاسبه می شود. این استثنائات به منظور حمایت از بزه دیدگانی است که به دلایلی خارج از اراده خود، قادر به طرح شکایت نبوده اند.

۳.۲.۱. شاکی تحت سلطه متهم

بخش دوم ماده به این استثناء اشاره دارد: …مگر اینکه تحت سلطه متهم بوده…

  • توضیح مفهوم تحت سلطه: این مفهوم می تواند شامل انواع مختلفی از سلطه باشد؛ از جمله سلطه مادی (مانند اسیر بودن یا گروگان گیری)، سلطه روانی (مانند تلقینات مستمر و تهدیدات روانی)، سلطه اقتصادی (مانند تهدید به قطع کمک های مالی یا اخراج از کار که تنها راه امرار معاش شاکی است)، یا سلطه خانوادگی (مانند سوءاستفاده از قدرت والدین، همسر یا قیم). نکته مهم این است که این سلطه باید به گونه ای باشد که عملاً شاکی را از طرح شکایت باز دارد.
  • نحوه محاسبه مهلت در این حالت: در این وضعیت، مهلت یک ساله شکایت از تاریخ رفع سلطه آغاز می شود، نه از تاریخ اطلاع از وقوع جرم. این بدان معناست که به محض پایان یافتن وضعیت سلطه، شاکی یک سال فرصت خواهد داشت تا شکایت خود را مطرح کند.

مثال کاربردی ۲: سناریویی فرضی برای شاکی تحت سلطه

فرض کنید خانم مریم به مدت دو سال توسط همسرش (متهم) تحت آزار و اذیت و تهدیدات جدی قرار داشته و به همین دلیل قادر به طرح شکایت نبوده است. در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۱، او موفق به فرار از این وضعیت سلطه شده و از متهم جدا می شود. طبق ماده ۱۰۶، مهلت یک ساله شکایت برای خانم مریم از تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۱ (تاریخ رفع سلطه) آغاز می شود و او تا ۱۰ مهر ۱۴۰۲ فرصت دارد تا شکایت خود را مطرح کند، حتی اگر وقوع جرم قبل از این تاریخ باشد.

۳.۲.۲. عدم توانایی شکایت به دلایل خارج از اختیار

بخش بعدی استثناء را اینگونه بیان می کند: …یا به دلیلی خارج از اختیار، قادر به شکایت نباشد.

  • توضیح دلایل خارج از اختیار: این دلایل شامل هرگونه مانع قهری و غیرارادی است که شاکی را از طرح شکایت باز می دارد. مواردی مانند بیماری شدید و طولانی مدت که منجر به بستری شدن در بیمارستان یا عدم توانایی فیزیکی برای مراجعه به مراجع قضایی شود، حوادث غیرمترقبه (مانند زلزله، سیل یا جنگ)، یا حتی زندانی شدن غیرقانونی شاکی در محلی نامعلوم، می توانند جزو این دلایل قرار گیرند. شرط اصلی این است که شاکی هیچگونه اراده ای در ایجاد این مانع نداشته باشد.
  • نحوه محاسبه مهلت در این حالت: مانند حالت تحت سلطه، مهلت یک ساله در این شرایط نیز از تاریخ رفع مانع آغاز خواهد شد.

مثال کاربردی ۳: سناریویی فرضی برای دلایل خارج از اختیار

تصور کنید آقای علی در تاریخ ۱ بهمن ۱۴۰۲ از یک جرم قابل گذشت مطلع می شود. اما بلافاصله پس از اطلاع، در یک حادثه رانندگی شدید مجروح شده و به مدت هشت ماه در کما و سپس تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار می گیرد، به گونه ای که هیچ راهی برای طرح شکایت نداشته است. در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، او بهبودی نسبی یافته و توانایی انجام امور حقوقی خود را بازمی یابد. در این صورت، مهلت یک ساله شکایت برای آقای علی از تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳ (تاریخ رفع مانع) محاسبه شده و تا ۱ مهر ۱۴۰۴ ادامه خواهد داشت.

۳.۳. وضعیت فوت متضرر از جرم و حقوق ورثه

ماده ۱۰۶ به یک وضعیت خاص نیز پرداخته است: هرگاه متضرر از جرم قبل از انقضای مدت مذکور فوت کند و دلیلی بر صرف نظر وی از طرح شکایت نباشد هر یک از ورثه وی در مهلت شش ماه از تاریخ وفات حق شکایت دارد.

  • شرایط اعمال این بند:
    1. فوت متضرر باید قبل از انقضای مهلت یک ساله اولیه (چه مهلت عادی و چه مهلت تمدید شده به دلیل استثنائات) رخ داده باشد.
    2. نباید دلیلی بر صرف نظر متوفی از طرح شکایت وجود داشته باشد. این صرف نظر می تواند از طریق اظهار شفاهی، مکتوب یا سایر قرائن قوی اثبات شود. در غیر این صورت، فرض بر عدم صرف نظر است.
  • مهلت شش ماهه برای ورثه: در صورت تحقق شرایط بالا، هر یک از ورثه متوفی (به صورت مستقل) دارای حق شکایت کیفری خواهند بود. اما این حق محدود به مهلت شش ماه از تاریخ وفات متضرر است. این مهلت، مهلتی جدید و مستقل برای ورثه محسوب می شود.
  • بحث تعدد ورثه و استقلال حق شکایت: هر یک از ورثه، به صورت مستقل و بدون نیاز به رضایت یا همراهی سایر ورثه، می تواند شکایت را مطرح کند. در صورتی که یکی از ورثه شکایت کند و دیگری گذشت کند، گذشت او فقط نسبت به سهم او مؤثر است، مگر اینکه جرم ماهیتاً قابل تجزیه نباشد.

مثال کاربردی ۴: سناریویی فرضی برای حقوق ورثه

فرض کنید خانم سارا در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ مورد یک جرم قابل گذشت قرار می گیرد و از آن مطلع می شود. او قصد شکایت دارد اما در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ (قبل از پایان مهلت یک ساله) فوت می کند و هیچ دلیلی بر صرف نظر وی از شکایت وجود ندارد. در این حالت، ورثه خانم سارا (مثلاً فرزندانش) هر یک به طور مستقل از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، به مدت شش ماه فرصت دارند تا شکایت کیفری مربوط به جرمی که بر مادرشان واقع شده بود را مطرح کنند. یعنی تا ۱۰ بهمن ۱۴۰۲.


تحلیل و شرح تبصره ماده ۱۰۶: ارتباط با مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵)

تبصره ماده ۱۰۶ ارتباط پیچیده و مهمی را میان مرور زمان شکایت (ماده ۱۰۶) و مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵) برقرار می کند. این تبصره بیان می دارد: غیر از مواردی که شاکی تحت سلطه متهم بوده، در صورتی به شکایت وی یا ورثه او رسیدگی می شود که جرم موضوع شکایت طبق ماده (۱۰۵) این قانون مشمول مرور زمان نشده باشد.

۴.۱. تبیین مفهوم مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵)

مرور زمان تعقیب به محدودیت زمانی برای آغاز یا ادامه فرآیند تعقیب قضایی یک جرم توسط مراجع عمومی (دادستان و دادگاه) اشاره دارد. بر خلاف مرور زمان شکایت که صرفاً حق شاکی خصوصی را ساقط می کند، مرور زمان تعقیب، حتی اگر شاکی خصوصی شکایت کرده باشد، در صورت انقضای مهلت های قانونی، مانع از ادامه رسیدگی و صدور حکم می شود. این مهلت ها بسته به نوع و شدت مجازات جرم، در ماده ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی به شرح زیر است:

  1. جرائم تعزیری درجه یک تا سه: ۱۵ سال
  2. جرائم تعزیری درجه چهار: ۱۰ سال
  3. جرائم تعزیری درجه پنج: ۷ سال
  4. جرائم تعزیری درجه شش: ۵ سال
  5. جرائم تعزیری درجه هفت و هشت: ۳ سال

نقطه آغاز محاسبه این مرور زمان، تاریخ وقوع جرم است، مگر در جرایم مستمر که از تاریخ توقف جرم محاسبه می شود.

۴.۲. قاعده کلی ارتباط: شرط عدم شمول مرور زمان تعقیب

تبصره ماده ۱۰۶ به وضوح بیان می کند که به شکایت شاکی یا ورثه او، تنها در صورتی رسیدگی می شود که خود جرم، مشمول مرور زمان تعقیب (بر اساس ماده ۱۰۵) نشده باشد. این بدان معناست که حتی اگر شاکی حق شکایت خود را طبق ماده ۱۰۶ از دست نداده باشد (مثلاً در مهلت یک ساله یا شش ماهه ورثه شکایت کرده باشد)، اگر از زمان وقوع جرم مدت زیادی گذشته باشد و جرم مشمول مرور زمان تعقیب شده باشد، شکایت او بی اثر خواهد بود و رسیدگی قضایی متوقف می شود.

۴.۳. استثنای مهم: وضعیت شاکی تحت سلطه متهم در تبصره

بخش ابتدایی تبصره یک استثناء بسیار مهم قائل شده است: غیر از مواردی که شاکی تحت سلطه متهم بوده… این عبارت به این معنی است که در صورتی که شاکی به دلیل تحت سلطه متهم بودن قادر به شکایت نبوده و پس از رفع سلطه، در مهلت مقرر (یک سال) شکایت خود را مطرح کرده باشد، حتی اگر جرم موضوع شکایت مشمول مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵) هم شده باشد، حق شکایت او ساقط نمی شود و مراجع قضایی باید به آن رسیدگی کنند. این استثناء، یک حمایت ویژه از بزه دیدگان آسیب پذیر است تا سلطه متهم بر شاکی، به ابزاری برای فرار از مجازات تبدیل نشود.

جدول مقایسه: مرور زمان شکایت (ماده ۱۰۶) و مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵)

برای درک بهتر تفاوت ها و ارتباط این دو مفهوم، جدول زیر مقایسه جامعی ارائه می دهد:

ویژگی مرور زمان شکایت (ماده ۱۰۶) مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵)
هدف سقوط حق شکایت شاکی خصوصی سقوط حق تعقیب عمومی جرم توسط دولت
نقطه شروع تاریخ اطلاع متضرر از وقوع جرم تاریخ وقوع جرم
مدت زمان یک سال (شش ماه برای ورثه) متغیر بر اساس درجه مجازات (۳ تا ۱۵ سال)
دامنه شمول فقط جرایم تعزیری قابل گذشت اکثر جرایم تعزیری (قابل گذشت و غیرقابل گذشت)
نتایج سقوط حق شکایت، صدور قرار موقوفی تعقیب بر اساس عدم شکایت سقوط دعوای عمومی و عدم امکان تعقیب یا ادامه رسیدگی
استثناء تبصره ۱۰۶ مورد تحت سلطه متهم، مشمول مرور زمان تعقیب نمی شود در مورد تحت سلطه، مرور زمان تعقیب اعمال نمی شود

مثال کاربردی ۵: روشن شدن تفاوت ها و ارتباط

فرض کنید در یک جرم افترا (قابل گذشت)، جرم در تاریخ ۱ فروردین ۱۳۹۰ واقع شده است. شاکی در تاریخ ۱ فروردین ۱۴۰۲ از وقوع جرم مطلع می شود و در همان تاریخ شکایت خود را مطرح می کند. در اینجا، شاکی طبق ماده ۱۰۶ در مهلت یک ساله شکایت کرده است. اما از تاریخ وقوع جرم تا تاریخ شکایت، ۱۲ سال گذشته است. اگر افترا از جرایم تعزیری درجه پنج باشد که مرور زمان تعقیب آن ۷ سال است، پس جرم مشمول مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵) شده است. در این صورت، با وجود اینکه شاکی به موقع شکایت کرده، به دلیل شمول مرور زمان تعقیب، به شکایت او رسیدگی نخواهد شد (مگر اینکه شاکی تحت سلطه متهم بوده باشد).

مثال کاربردی ۶: استثنای تحت سلطه

فرض کنید خانم زهرا به مدت ۲۰ سال (از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰) تحت سلطه و سوءاستفاده شدید روانی و جسمی توسط فردی بوده و در این مدت مورد جرم افترا قرار گرفته است. او در سال ۱۴۰۰ از این سلطه رها شده و بلافاصله (در همان سال ۱۴۰۰) اقدام به شکایت می کند. در اینجا، حتی اگر از تاریخ وقوع جرم افترا بیش از ۱۵ سال هم گذشته باشد (یعنی مشمول مرور زمان تعقیب ماده ۱۰۵ شده باشد)، به دلیل استثنای تحت سلطه متهم بودن در تبصره ماده ۱۰۶، به شکایت خانم زهرا رسیدگی خواهد شد و مرور زمان تعقیب مانع رسیدگی نیست. این نشان دهنده حمایت قوی قانونگذار از بزه دیدگان در چنین شرایطی است.

نکات حقوقی تکمیلی و ابهامات رایج

ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی، با وجود صراحت نسبی، در عمل با چالش ها و ابهاماتی روبرو می شود که درک آن ها برای اجرای صحیح این قانون ضروری است. تحلیل این نکات حقوقی می تواند به شفافیت بیشتر کمک کند.

بار اثبات تاریخ اطلاع از وقوع جرم و عدم اطلاع بر عهده کیست؟

یکی از مهمترین ابهامات، تعیین مرجع و مسئولیت اثبات تاریخ اطلاع از وقوع جرم است که نقطه آغاز مهلت یک ساله محسوب می شود. در رویه قضایی و نظرات دکترین حقوقی، غالباً پذیرفته شده است که ادعای شاکی مبنی بر عدم اطلاع از وقوع جرم، اصل است و بار اثبات اطلاع شاکی از جرم بر عهده متهم یا مدعی العموم است. به عبارت دیگر، اگر شاکی ادعا کند که در زمان مقرر از وقوع جرم مطلع نبوده، این ادعا بدون نیاز به دلیل خاص، پذیرفته می شود، مگر اینکه طرف مقابل (متهم یا دادستان) بتواند با ارائه مستندات محکم (مانند ابلاغیه، شهادت شهود، اقرار شاکی در پرونده ای دیگر و…) ثابت کند که شاکی در تاریخ خاصی از جرم اطلاع داشته است. این اصل به دلیل حمایت از شاکی و دشواری اثبات عدم اطلاع است.

تفسیر موسع یا مضیق از تحت سلطه و دلایل خارج از اختیار در رویه قضایی

مفاهیم تحت سلطه متهم بودن و قادر به شکایت نبودن به دلیل خارج از اختیار مفاهیمی کلی و نسبی هستند. در رویه قضایی، تلاش بر این است که این مفاهیم به صورت موسع (گسترده) تفسیر شوند تا حمایت از بزه دیده در شرایط دشوار، به درستی انجام گیرد. این بدان معناست که دادگاه ها معمولاً به طیف وسیعی از مصادیق سلطه (مادی، روانی، اقتصادی، خانوادگی) و دلایل خارج از اختیار (بیماری، حوادث، حبس) توجه می کنند و تنها به مصادیق محدود اکتفا نمی کنند. معیار اصلی، این است که آیا مانع موجود به اندازه ای جدی بوده که واقعاً توانایی و اراده شاکی برای طرح شکایت را سلب کرده باشد.

تأثیر گذشت شاکی قبل از پایان مهلت یک ساله

در جرایم قابل گذشت، شاکی هر زمان می تواند از شکایت خود صرف نظر کند. اگر شاکی قبل از انقضای مهلت یک ساله (یا شش ماهه ورثه) از حق خود بگذرد، حتی اگر هنوز مهلت شکایت باقی باشد، پرونده کیفری بلافاصله مختومه می شود و حق شکایت او ساقط می گردد. گذشت، اقدامی ارادی است که باعث سقوط حق پیگیری قضایی می شود.

آثار حقوقی و کیفری سقوط حق شکایت

سقوط حق شکایت کیفری (به دلیل انقضای مهلت)، منجر به صدور قرار موقوفی تعقیب توسط دادسرا یا دادگاه می شود. این قرار به معنای عدم ادامه رسیدگی به جنبه عمومی جرم نیست (در جرایم غیرقابل گذشت)، بلکه به معنای عدم امکان پیگیری جرم به دلیل عدم وجود شاکی خصوصی در جرایم قابل گذشت است. این امر، مانع از طرح مجدد همان شکایت کیفری می شود. با این حال، سقوط حق شکایت کیفری لزوماً به معنای سقوط حق مطالبه ضرر و زیان مادی و معنوی (دعوای حقوقی) نیست. متضرر می تواند با طرح دعوای حقوقی، مطالبه خسارات خود را پیگیری کند، هرچند که اثبات جرم در دادگاه حقوقی (بدون حکم کیفری) ممکن است دشوارتر باشد.

تفاوت سقوط حق شکایت و سقوط دعوای عمومی

این دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند:

  • سقوط حق شکایت (ماده ۱۰۶): مربوط به حق شاکی خصوصی در جرایم قابل گذشت است و اگر شاکی در مهلت مقرر شکایت نکند، این حق از بین می رود. نتیجه آن، صدور قرار موقوفی تعقیب کیفری است.
  • سقوط دعوای عمومی (ناشی از مرور زمان تعقیب ماده ۱۰۵): مربوط به حق جامعه و دولت در تعقیب جرم است. اگر از تاریخ وقوع جرم (یا توقف جرم مستمر) مدت های مقرر قانونی بگذرد، دولت دیگر نمی تواند جرم را تعقیب کند. این منجر به صدور قرار موقوفی تعقیب یا حتی عدم امکان اجرای مجازات می شود.

همانطور که تبصره ماده ۱۰۶ نشان می دهد، حتی اگر حق شکایت ساقط نشده باشد، ممکن است دعوای عمومی به دلیل مرور زمان ساقط شده باشد و بالعکس.

نقش دادستان و ضابطین در جرایم قابل گذشت پس از انقضای مهلت

در جرایم قابل گذشت، آغاز تعقیب منوط به شکایت شاکی خصوصی است. بنابراین، اگر مهلت مقرر برای شکایت منقضی شده باشد، حتی اگر دادستان یا ضابطین قضایی از وقوع جرم مطلع باشند، نمی توانند راساً اقدام به تعقیب متهم نمایند. وظیفه آنها صرفاً در صورت طرح شکایت در مهلت مقرر و یا در صورت عدم شمول مرور زمان شکایت (مانند حالت تحت سلطه) و عدم شمول مرور زمان تعقیب آغاز می شود. در واقع، انقضای مهلت شکایت، به نوعی سد راه شروع یا ادامه اقدامات مراجع عمومی نیز می شود.

رویه قضایی مرتبط و نظریات مشورتی

برای درک عمیق تر و اجرای صحیح ماده ۱۰۶، بررسی رویه قضایی و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه اهمیت زیادی دارد. این آراء و نظریات، جنبه های تفسیری و کاربردی این ماده را روشن می کنند.

۱. آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور:

تا کنون آراء وحدت رویه مستقیمی که به طور جامع و از تمام ابعاد به تفسیر ماده ۱۰۶ بپردازد و ابهامات گسترده ای را مرتفع کند، صادر نشده است. با این حال، در برخی آراء به صورت ضمنی به مسائل مرتبط با مرور زمان شکایت یا تعقیب اشاره شده است. این نشان دهنده اهمیت تفسیر موردی و جزئی از سوی شعب دادگاه ها است. در فقدان آرای وحدت رویه جامع، استنباط از مفاهیم تحت سلطه و دلایل خارج از اختیار عمدتاً بر عهده قاضی رسیدگی کننده و با توجه به اوضاع و احوال هر پرونده است.

۲. نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه:

نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه، به عنوان راهنما برای محاکم و قضات، دیدگاه های حقوقی معتبر را ارائه می دهند. در خصوص ماده ۱۰۶ و تبصره آن، چندین نظریه مشورتی صادر شده که به برخی از ابهامات پاسخ داده اند:

  1. مسئله اطلاع از وقوع جرم: این اداره در نظریه ای بر این تأکید کرده است که بار اثبات اطلاع شاکی از وقوع جرم، بر عهده کسی است که به مرور زمان استناد می کند (متهم یا دادستان). در صورت تردید، اصل بر عدم اطلاع یا تأخر اطلاع شاکی است. این نکته برای دفاع از حقوق بزه دیده، بسیار حائز اهمیت است.
  2. تفسیر تحت سلطه و دلایل خارج از اختیار: در پاره ای از نظریات، این مفاهیم به گونه ای تفسیر شده اند که دامنه شمول آن ها گسترده تر از صرف موانع فیزیکی باشد و شامل موانع روانی، اقتصادی و اجتماعی نیز گردد که عملاً راه شکایت را مسدود می کنند. معیار اصلی، اثبات این امر است که شاکی به طور واقعی و خارج از اراده خود، قادر به طرح شکایت نبوده است.
  3. تعیین مهلت شش ماهه برای ورثه: در خصوص نحوه محاسبه مهلت شش ماهه برای ورثه، نظریات مشورتی تأکید دارند که این مهلت از تاریخ واقعی وفات متضرر آغاز می شود و نه از تاریخ اطلاع ورثه از وفات. این امر مستلزم آن است که ورثه نیز در اسرع وقت از وضعیت متوفی آگاه شده و اقدامات لازم را انجام دهند.
  4. نقش مرور زمان تعقیب در کنار مرور زمان شکایت: نظریات مشورتی به کرات بر این تأکید کرده اند که حتی با رعایت مهلت شکایت ماده ۱۰۶، اگر جرم موضوع شکایت مشمول مرور زمان تعقیب (ماده ۱۰۵) شده باشد، اصل بر عدم رسیدگی است، مگر در استثنای صریح تبصره مربوط به شاکی تحت سلطه متهم. این نظریات به اهمیت تعادل بین این دو نوع مرور زمان اشاره دارند.

بررسی این آراء و نظریات، نشان می دهد که در عمل، محاکم با دقت به جزئیات پرونده ها توجه کرده و برای جلوگیری از تضییع حقوق، به خصوص در موارد استثنائی ماده ۱۰۶، رویکرد حمایتی را در پیش می گیرند. با این حال، پیچیدگی های حقوقی و تفاوت های موردی، همواره لزوم مشاوره با متخصصین حقوقی را در پرونده های مربوط به مرور زمان دوچندان می کند.

نتیجه گیری

ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی، سنگی بنایی در تعیین سرنوشت جرایم تعزیری قابل گذشت است و آگاهی از جزئیات آن برای تمامی اشخاص جامعه ضروری به شمار می آید. این ماده با وضع مهلت یک ساله برای شکایت، هدف از ایجاد ثبات در روابط حقوقی و جلوگیری از اطاله دادرسی را دنبال می کند. با این حال، قانونگذار با در نظر گرفتن استثنائاتی نظیر تحت سلطه بودن متهم یا وجود موانع خارج از اختیار، از حقوق بزه دیدگانی که توانایی طرح شکایت را نداشته اند، حمایت کرده است. همچنین، پیش بینی مهلت شش ماهه برای ورثه متضرر از جرم، تضمینی برای پیگیری حقوق از دست رفته متوفی است.

ارتباط این ماده با ماده ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی (مرور زمان تعقیب) نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در تبصره ماده ۱۰۶ تبیین شده و قاعده کلی عدم رسیدگی به شکایت در صورت شمول مرور زمان تعقیب را مطرح می کند، مگر در مورد استثنائی شاکی تحت سلطه متهم. این ظرایف حقوقی نشان می دهد که نظام قضایی به دنبال تعادل میان اصول قطعیت حقوقی و حمایت از قربانیان جرم است. شهروندان باید با درک صحیح این ماده، از مهلت های قانونی خود آگاه باشند تا بتوانند در زمان مقتضی از حقوق خویش دفاع کنند. در نهایت، ماهیت پیچیده و تفسیری این ماده، همواره ضرورت مشورت با وکلا و مشاوران حقوقی متخصص را در موارد خاص و پرونده های قضایی الزامی می سازد.

دکمه بازگشت به بالا