روایت پدر دو شهید سقوط هواپیمای اوکراینی

به گزارش شبکه، پدر این دو شهید محسن اسدی لاری به خبرنگار ایلنا گفت: این واقعه بزرگ از روز ترور شهید سلیمانی 22 دی آغاز شد. همه ما و اکثریت مردم ایران از این موضوع متاثر شده ایم. طبیعتا خانواده من و محمدحسین و زینب نیز تحت تاثیر این حادثه قرار گرفتند و محمدحسین که استعداد خاصی در عرصه سیاست و سیاست بین الملل داشت می دانست که چنین اتفاقی سر و صدای زیادی به پا خواهد کرد.

محمدحسین این مسائل را بسیار دنبال می‌کرد، با توجه به شناختی که از آمریکا و شخص ترامپ داشت، می‌دانست که قرار است اتفاقی جدی بیفتد و دو سه روز بعد از این حادثه در این مورد جدی بود. به شهادت سردار قاسم سلیمانی.» همچنین سه شنبه شب با هم رفتیم نماز جماعت.برای آخرین نمازمان.محمدحسین هم با دوستانش قرار گذاشته بود.بعد آماده رفتن شدند.حوالی ساعت 2 آنها را بردم. به فرودگاه

اسدی لاری ادامه می دهد: مادرشان همه چیز را آماده کرده بود. برای شام غذا درست کرد چون نباید در هواپیما غذا سرو کرد. این اولین باری بود که محمدحسین و زینب با هم می‌رفتند، چون همسرم برایشان غذای مفصلی آماده می‌کرد و برنامه‌هایشان معمولاً با هم جور در نمی‌آمد. بیمارستانی که محمد حسین در آن کار می کرد به قدری سخت بود که باید 5-6 ماه زودتر تعطیلات را ترتیب می داد.

بالاخره ساعت 2 رفتیم. او گفت. زینب کنارم نشست و محمدحسین هم روی صندلی عقب نشست. محمدحسین معمولا در جبهه می نشست، اما این بار خود زینب ترجیح داد جلو بنشیند. وقتی جینب در توییتر دید که حمله موشکی ما به عین الاسد حوالی ساعت 4 یا 3 بعد از حادثه رخ داده است، جینب و محمد حسین بسیار نگران شدند.

او گفت: «بچه ها می دانستند که ایالات متحده می تواند اقدامات متناسبی انجام دهد. زینب و محمد حسین نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت خانواده های خود و مردم ایران ابراز کردند. این موضوع در طول مسیر مورد بحث قرار گرفت و گفت که ترامپ دیوانه است و ممکن است اتفاقات بدی بیفتد.

اسدیلر گفت: حوالی ساعت سه زینب و محمد حسین را تبعید کردم. من معمولاً به فرودگاه نمی روم. این اولین باری بود که مادرشان به فرودگاه نیامده بود. من برایشان دعای سفر خواندم و به هم امر کردم. به طور مشخص محمد حسین به دستور زینب بود. معمولاً به محمدحسین داداش زنگ می زدیم و می گفتیم داداش، زینب را مواظب خودت کن. چون زینب به او خواهد گفت داداش ما از طریق زینب با محمدحسین هم صحبت کردیم.

وی افزود: من قبل از اخراجم گفتم که این خداحافظی طولانی نخواهد بود. چون قرار بود محمدحسین دو ماه بعد یعنی فروردین 1378 با کسی که هنوز برای ما عزیز است ازدواج کند. مردی که بلیت ملاقات را مجبور کرد گفت که جدایی این بار طولانی نبود، زیرا توافق کردیم تا دو ماه دیگر ملاقات کنیم.

پدر این دو شهید گفت: خداحافظی کردم و با بچه ها تماس گرفتم. حدود ساعت 3:30 تا 4:00 بچه ها هنوز داخل فرودگاه مشغول کار بودند. بچه ها همچنان از تماس خود ابراز نگرانی کردند و در مورد التهاب داخل فرودگاه برای من توضیح دادند. زینب و محمد حسین به خصوص زینب با مادرانشان ارتباط دائمی داشتند. محمدحسین در فرودگاه در حال خواندن نماز شب برای سردار سلیمانی و نماز لیله الدفن بود. ما این نماز را در مسجد خواندیم، اما ایشان با ادامه تشییع جنازه شهید سلیمانی آن را تکرار کردند.

اسدی لاری گفت: ساعت 5:30 صبح بود که متوجه شدم پروازم با تاخیر انجام شده است. البته من از این موضوع خبر نداشتم، اما بچه ها ساعت 6 و 9 با مادربزرگشان در این مورد صحبت کردند. محمد حسین پیام پایانی خود را داد و به مادرش نیز نماز صبح را خواندیم و اکنون آماده رفتن به باند فرودگاه هستیم. این آخرین پیام محمدحسین بود.

وی تاکید کرد: محمدحسین به دلیل اینکه پرسید آیا کیف دستی خود را به دلیل حجم بالای مسافر، بالای سر برده است، گفت که می خواهد حجم بار را کاهش دهد؟ این بار به من غذا دادند، بنابراین می خواستم بدانم آیا آن را با خودم در هواپیما برده ام یا خیر؟ در نهایت هواپیما در ساعت 6:12 صبح پرواز کرد و چهار دقیقه بعد مورد اصابت موشک قرار گرفت.

اسدیلاری درباره نحوه گزارش این حادثه گفت: ساعت 7:04 دقیقه از طریق یکی از اپراتورها متوجه مشکل شدیم و پیاده به سمت فرودگاه حرکت کردیم. جالب اینجاست که واتس اپ محمدحسین تا چهارشنبه شب کار می کرد.

وی بررسی این حادثه را دو سال پس از این حادثه شرح داد. بیش از 100 خانواده شکایت کرده اند. یکی از قطورترین شکایات شکایت ما بود که بیش از 10 صفحه بود. اما به برخی از پرونده هایی که ما شکایت کرده ایم و برخی از افرادی که شکایت کرده اند رسیدگی نشده است. سردار حاجی زاده خود عامل این فاجعه بود که حدود سه ماه پیش با اصرار خانواده اش از تعقیب وی منع شد. عزیزان ما در این قضیه مظلوم ترین بودند. هیچ سابقه ای از این رویداد در تاریخ وجود ندارد.

وی ادامه داد: خود محاکم در حال رسیدگی به هشت پرونده هستند. این پرونده توسط بازپرس و دادستان تهیه شده است، اما به بسیاری از مسائل در این پرونده رسیدگی نشده است. مقدمات بعدی… برخی از مسئولان مخالفت کردند، برخی اصرار کردند. مرگ 176 نفر و یک کودک متولد نشده، وگرنه این تیراندازی جان آمریکایی ها را آنطور که می دانیم نگرفت. چون کسی در این مکان نیست و قبلاً تخلیه شده اند.

پدر این دو شهید گفت: این اتفاق باعث تاسف و اندوه خانواده در این امر می شود. می دانیم که این رفتارها از نظر منطقی به شخصیت و منش سردار سلیمانی ربطی ندارد. اقدامات انجام شده توسط تیم طراحی و سکانس و اجرای این نماها در پرونده موجود نیست. حوادث بعدی مانند رفت و برگشت صحرایی، غارت اموال مسافران و تخریب و نگهداری برخی از وسایل از جمله مواردی است که باید در این پرونده به آن رسیدگی می شد.

وی افزود: باید سه روز بر این فاجعه بزرگ سرپوش گذاشته می شد و اینکه چه کسانی در این پوشش و گزارش های کذب بعدی دست داشتند، اما متأسفانه نشد. ما بیشتر آن را دیده ایم، هرچند غیرمستقیم. مشکل این است که به آنها اجازه دسترسی به وکلا را ندادند، فقط به یکی دو وکیل که بعداً می‌شناختند دسترسی داشتند.

اسدی لاری گفت: در زمان برگزاری دادگاه قبلاً با رئیس محترم دادگستری دیدار و مواردی را بیان کرده بودم. اولین جلسه دادگاه در 30 آبان ماه برگزار شد و پس از آن 10 پرونده در جلسه غیرعلنی با حضور رئیس جمهور محترم و وکلای پرونده مطرح شد که همگی به تایید ریاست محترم جمهوری رسیدند. دادگاه.

وی در ادامه گفت: دادگاه دوم در 7 دسامبر برگزار شد. تا آن زمان گزارشی در اختیار خانواده قرار نگرفته بود. رئیس محترم دادگستری در جلسه دادگاه 16 آذر گفت که باید گزارشات کارشناسی نه تنها در لحظه، بلکه روز از نو، روز از نو و پس فردا به وکلا و خانواده آنها ارائه شود. که ما دنبالش کردیم مطمئنم من و سایر اعضای خانواده این موضوع را پیگیری کرده ایم. وکلا نیز در حال بررسی موضوع بودند اما گزارشی ارائه نشد و در نتیجه تحقیقات اخیر پرونده به دادگاه ارجاع شده و در انتظار صدور رای دادگاه است.

اسدی لاری ادامه داد: «البته با بازپرس مورد احترامم بحث مفصلی داشتم. آنها توضیحات مشابهی دارند که ما نمی توانیم آنها را بپذیریم زیرا همه ما گزارش کارشناسی می خواهیم نه گزارش خلاصه. این در حالی است که خود مراجع قضایی نیز با مشکل مواجه شده اند و با توجه به مشکلاتی که تاکنون گزارش شده است، این گزارش نمی تواند یک گزارش کارشناسی باشد و باید گزارش کارشناسی توسط کارشناسان مورد اعتماد دو طرف تهیه شود. یک طرف و یک طرف را نمی توان نوشت. گزارش کارشناسی فعلی توسط یک کارشناس نوشته شده و گزارش سازمان هواپیمایی ناقص است.

وی گفت: مشکل دیگر پوشش «تور M1» است، حرفه ای ترین فردی که «خ» متهم ردیف اول است تا حدودی عقب مانده در پروفایل خود دیده است. او را حرفه ای ترین فرد در هدایت تور M1 در ایران و همچنین منطقه می دانند. آقای خ اپراتور نیست، بلکه فرمانده گردان و متخصص ترین فرد در تور M1 است، اما در واقع به صورت تخصصی در این مورد گزارش نمی دهد و در برخی موارد ما اطلاعی نداریم.

اسدی لاری خاطرنشان می کند که باید بررسی کنیم که آیا «تور M1» IFX دارد یا خیر. آیا تور M1 دارای مادون قرمز است؟ این مسائل باید توسط یک نهاد بین المللی که بر پیشرفت این پرونده نظارت دارد، رسیدگی شود. کتابی در مورد تور M1 نوشته شد که در آمازون نیز منتشر شد. تفاوت بین کروز و هواپیمای مسافربری در یک کتاب چیست؟ تفاوت سیگنال ها چیست؟ چه نمودارهایی ارائه می دهید؟ از آنجایی که اینها توسط اپراتورهای ساده نیز در نظر گرفته می شوند، Mr. خ باید بداند.

او استدلال کرد که “وکلا دستور نداده و دستور داده اند که گزارش های تخصصی یا حرفه ای ارائه نکنند.”

اسدی لاری درباره غرامت دریافتی خانواده های بازماندگان هواپیمای اوکراینی گفت: نه اینجا و نه هیچ جای دیگر غرامتی پرداخت نمی شود. این شأن بچه ها نیست. بسیاری از خانواده های داغدار از همین منظر به این مشکل نگاه می کنند و می گویند شأن و منزلت آنها بالاتر از غرامتی است که ادعا می کنند. من شخصاً فقط به دنبال شفافیت، روشن شدن مشکلات و پیگرد قانونی و محاکمه واقعی طراحان، عاملان و عاملان این ظلم هستم.

وی ادامه داد: البته این موضوع در داخل کشور مطلقاً تابو نیست و هرکس با توجه به شرایط خود این موضوع را دنبال می‌کند، اما واقعیت این است که نه تنها کسی را تشویق نمی‌کند که این مسیر را طی کند، بلکه هر یک از آنها تأثیری بر مظلومان و مظلومان دارند. عزیزان.» گفت: خون طرح غرامت خیلی خیلی دور است.

اسدی لاری همچنین درباره اعطای عنوان شهید به جانباختگان هواپیمای اوکراینی تصریح کرد. این موضوع دولتی نیست. بله، بین خانواده ها تفاوت هایی وجود دارد. ما معتقدیم آنها شهید هستند اما این موضوع به تنهایی نباید زمینه ساز اختلافات خانوادگی شود. زیرا علت درگیری بسیار بسیار کوچکتر از این ادعاست که خانواده عامل است. این یک موضوع جداگانه است که باید به آن پرداخت.

بالاخره گفت: کسانی که دوستشان دارم جای خوبی دارند و دوستانم می خوابند و سفارش می کنند. من ده ها، صدها و هزاران نفر را دیده ام که بر سر قبرها رفته و نذر می کنند تا کمک بخواهند. برای ما صبر و شکیبایی دعا کنید تا صبح این جنایت آشکار شود و عاملان این پرونده به دست عدالت سپرده شوند.

زهرا مجد، مادر محمدحسین و زینب اسدی لاری نیز در بخشی از خاطرات خود به مناسبت دومین سالگرد فرزندشان اظهار داشت:

«در میان وحشت‌های جنگی که از دشمنان خارجی‌مان می‌شناختیم، با این باور کاذب سفر می‌کردیم که فرزندانمان کلاس‌های دانشگاه را از دست نخواهند داد.

دو سال پیش همون موقع ساندویچشونو درست کردم و گذاشتم تو کیفم.

خداحافظی با زینب همیشه سخت تر بوده است. نرم و لطیف بود. نگران سفر طولانی و خستگی او بودم. همان شب گفت: خدا را شکر می کنم که نمی خواهیم خداحافظی کنیم چون کمتر از دو ماه دیگر عید به برنامه عروسی برادرش می آید و دور هم جمع می شویم.

پاهایم را بلند کردم تا محمد را ببوسم و در گوشش دعای سفر خواندم.

آنچه قرآن از معاد تا قیامت می فرماید »

محمد نگران و نگران خطر حمله و جنگ آمریکا برای مردم و برای ما بود.

زینب زنگ زد. او گفت که نگران احتمال جنگ است و همه مسافران فرودگاه مضطرب هستند و اخبار را با تلفن همراه خود تماشا می کنند. داداش طبق معمول با دوستش صحبت می کند و اوضاع را تحلیل و تفسیر می کند.

باز هم معتقدیم اگر آسمان امن نباشد پروازی وجود نخواهد داشت.

13/4 پیام محمدحسین: مامان چیکار کنیم؟

1/5 از گروه پرواز وارد شد

1/3 مسافر

1.5 ساعت اول پرواز

دلایل تاخیر اضافه وزن

1/5 خلبانان ابتدا با برج مراقبت تماس می گیرند

1/4 تمام مدارک هواپیما را کامل کنید

1/5 در بسته است.

1/3 خلبان آماده خروج از پارکینگ است.

مجوز خروج 1/4 پارکینگ

6/07: پیام محمدحسین: حالا میریم گروه. نماز خواندیم.

9/6: پیام پایانی محمدحسین: می رود. لطفا برای من

1/4: در باند فرودگاه

خروج 1/5 هواپیما از رادار

حوالی ساعت 7 تلفن زنگ می خورد و خبر هواپیمای اوکراینی…

لزوماً پرواز دیگری نیست! ما یک نمایش آنلاین را دنبال می کنیم که از تهران تا کیف بسیار دور است.

اطلاعات فرودگاه: امروز چند پرواز به اوکراین انجام شد؟

یکی

فقط یکی؟!

معنی زندگی چیست؟

او ایستاد

او آنجا ایستاده بود

بقیه خواب و ناباوری است!

همه چیز تکان دهنده است! انکار!

مردم درست جلوی چشمان من راهپیمایی می کنند.

در اطراف شما چه اتفاقی می افتد؟ آنها چه می گویند من دیوانه ام؟

من چیزی نمی فهمم

من فقط دیگر وجود ندارم!

در آن لحظه من و مردم هرگز زنده نماندیم!

من کسی را نمی بینم!

دیگران مرا می بینند!

به تو و تو و تو!!!

بیشتر از این نمیشه گفت!

“از شب خسته شدم!”

انتهای پیام