رسانههای غربی مرجع اصلی خبرهای مربوط به ایران و رژیم صهیونیستی
پس از اقدام رژیم صهیونیستی در ترور اسماعیل هنیه در تهران و ساعاتی پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور، ایران در سطوح بالا و رسمی اعلام کرد که به اسرائیل به علت نقض حاکمیت و حرمت خاک خود و سپس به شهادت رساندن یکی از رهبران اصلی مقاومت در تهران، پاسخ خواهد داد و انتقام خون او را خواهد گرفت.
پس از این تصمیم، رسانههای محور مقاومت، این موضع ایران را در دستور کار تبلیغی خود قرار داده و با هدف ترویج جنگ روانی ایران علیه رژیم صهیونیستی به برجستهسازی آن پرداختند تا پیش از هر گونه اقدام نظامی، جامعه صهیونیستها درگیر جنگ روانی و فشار شود که در عمل نیز چنین چیزی به تحقق پیوست بهگونهای که ساکنان فلسطین اشغالی به شدت تحت فشار قرار گرفتند و همچنان نیز ادامه دارد. در این باره، رژیم اسرائیل بسیاری از مراکز و تأسیسات غذایی، نظامی و سیاسی حساس خود را از ترس حمله ایران تخلیه و تعطیل کرد و حتی فعالیت برخی از سفارتخانههای خود را نیز به حال تعلیق درآورد.
این اقدامات رژیم اسرائیل، در رسانههای آنها و غربیها به طور گسترده بازتاب یافت، به گونهای که به جنگ روانی موجود از سوی ایران، ضریب دو چندان بخشید. در واقع، اقدامات صهیونیستها و بازتاب آن در رسانههای عبری، عربی و غربی، سبب افزایش دو چندان رعب و وحشت در سرزمین های اشغالی شد. در وهله اول، شاید این گونه به نظر برسد که این اقدامات رسانهها و رژیم صهیونیستی آب به آسیب رسانههای محور مقاومت ریختن باشد.
درباره موعد حمله احتمالی ایران به رژیم اسرائیل، مقامات و رسانههای غربی، به ویژه مقامات و رسانههای آمریکایی طی روزهای گذشته، روزها و تاریخهای خاصی را مطرح و اعلام کردند که ایران در این روزها یا این هفته یا هفته بعد به اسرائیل حمله خواهد کرد و حتی پای ترامپ نیز به مسئله باز شد. رسانههای آمریکایی مانند «آکسیوس» و «رویتز» در این باره بسیار فعال بودند، به گونهای که به منبع مرجع اصلی رسانهها در داخل ایران تبدیل شدند. در این باره، این رسانه ها دستکم چند بار به نقل از آنچه «منابع ایرانی» مینامند، مدعی اعلام زمان حمله ایران شدند حال آنکه در داخل ایران شاید انگشت شماری از مقامات ارشد، از چنین تصمیم هایی برخوردار باشند و منابعی که رسانه های آمریکایی مدعی اند که به آنها خبررسانی می کنند، اساسا در این سطح نباشند. بنابراین این سوال مطرح می شود که چرا این رسانهها طی روزهای گذشته به شدت در حال مطرح کردن این مسئله بودند و تلاش کردند به جنگ روانی موجود علیه صهیونیستها دامن بزنند و به آن ضریب چند برابری بدهند و اساسا هدایت رسانهای در این ارتباط را به دست بگیرند؟
برای پاسخ به این سوال باید به این نکته اشاره شود که هر بار که رسانه های آمریکایی مدعی شدهاند که ایران در موعد زمان مشخصی به اسرائیل حمله خواهد کرد، پس از آن اعلام شده است که آمریکا میلیاردها دلار کمک به اسرائیل را تایید و تصویب کرده است. طی روزهای گذشته آمریکا اعلام کرد ۳.۵ میلیارد دلار به آمریکا کمک خواهد کرد. روز سه شنبه نیز اعلام شد که آمریکا کمک تسلیحاتی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار به اسرائیل تصویب کرده است. بنابراین به نظر می رسد که این رسانههای مهم که مالکیت آنها در دست لابی یهودی-صهیونیست است، تلاش می کنند با برجستهسازی خطر ایران و عملیات ایران به چند هدف برسند:
اول، این رسانهها برجستهسازی حمله احتمالی ایران به رژیم صهیونیستی که در ظاهر همسو با رسانههای محور مقاومت است، تلاش می کنند لابی و جامعه یهود و صهیونیست در آمریکا و دیگر کشورهای غربی را برای کمک به رژیم صهیونیستی متقاعد و تحریک کنند تا سیاستمداران و مراکز سیاسی آمریکا هیچ گونه مخالفتی با کمکهای اختصاصیافته به رژیم صهیونیستی نکنند. در واقع، لابی صهیونیست مقطع کنونی را بهترین فرصت برای باجخواهی صهیونیستها از آمریکا می داند که آمریکا لاجرم باید به این رژیم کمک کند و آن را از خطر ایران نجات دهد.
دوم، پیش از جنگ اوکراین، رسانههای غربی به شدت به احتمال جنگ دامن زدند و به ضرس قاطع در قالب انواع گزارشها و فعالیتهای رسانههای تاکید می کردند که روسیه درصدد حمله بزرگ علیه اوکراین است و حتی مقامات روسیه و رسانههای آنه در این سطح عمل نمی کردند و حتی در مواردی نیز انکار کردند که قصد حمله به اوکراین دارند، اما رسانههای غربی و آمریکایی اصرار داشتند که بگویند روسیه درصدد حمله بزرگ به اوکراین است. بعدا مشخص شد که هدف اصلی این رسانهها و مقامات غربی، ائتلافسازی بینالمللی وغربی علیه روسیه بود تا در مراحل بعدی بتوانند در نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت از چنین فضای که ایجاد شده علیه روسیه بهرهبرداری کنند که موفق هم شدند.
سوم، در ارتباط با ایران نیز این رسانهها اکنون تلاش دارند تا این سناریوی رسانه ای را تکرار کنند. در این چارچوب، رسانههای غربی پیش از رسانههای محور مقاومت، تمایل دارند که ایران به عملیات نظامی و عملیات انتقام علیه رژیم صهیونیستی اقدام کند. به نظر میرسد که این رسانهها با موجسازی و ایجاد فضای جنگی تلاش میکنند، پیشاپیش و قبل از حمله ایران، زمینه و بستر لازم را برای ائتلافسازی علیه ایران در سطح بینالمللی فراهم سازند تا پس از حمله با بهرهگیری از فضای موجود، علیه ایران اقدام کنند.
چهارم، رسانه های غربی تلاش کردهاند برای رژیم صهیونیستی و صهیونیستها در داخل اراضی اشغالی، مظلومنمایی کنند. این رسانهها با تکرار واژهها و عبارت هایی مانند «زمان حمله ایران به اسرائیل»، به فضای رعب و وحشت در داخل اسرائیل دامن بزنند، تا صهیونیستها در موضع مظلوم و قربانی بازنمایی و ترسیم شوند.
پنجم، به نظر می رسد که رسانهها و مقامات غربی، تلاش می کنند با دامن زدن به این موضوع و جلوگیری از کمرنگ شدن آن، به طور کاملا هوشمندانه و با استفاده از عناصر روانی و اجتماعی، از هر گونه تصمیم احتمالی ایران برای منصرف شدن از اقدامش، جلوگیری کنند و در واقع مقامات ایران را تحریک کنند تا درباره موضوع ضرورت انتقام موضع گیری مجدد و اظهار نظر کنند. در سایه چنین تلاشی، لابی صهیونیست اساسا برای کشاندن پای ایران به یک جنگ بزرگ در سطح منطقه و با هدف برهم زدن معادلات منطقه تلاش می کند..
نکته پایانی این است که به نظر می رسد فعالیتها و کنشگریهای این رسانهها پیوستی برای سناریو و طرحی از پیشطراحیشده به شمار میرود که نباید از آن غفلت کرد، اما نکته در خور اهتمام این است که در رسانههای محور مقاومت از جمله رسانههای ایرانی، تحلیلهای روشنگرانه و واقعبینانه، اگر نگوییم وجود ندارد، باید گفت که بسیار اندک و سطحینگرانه است.
*کارشناس سیاسی و رسانه
۳۱۱۳۱۱