تصویر مبهم جادو و جنبل بر پرده نقرهای فجر
فجر ۴۲ از نگاه آنا|
مرز باریک بازنشر خرافه یا طرح رئالیسم جادویی همچنان یکی از خلاهای سینمای ایران است.
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم وفناوری آنا، ونوس بهنود ـ چهل و دومین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر که امشب با برگزاری آیین اختتامیه به کار خود پایان میدهد آثاری را به خود دید که بار دیگر نوع پرداخت به موضوع جادو و جنبل از سوی فیلمسازان را به علامت سؤال رساند. موضوعی که در چند فیلم ویژه بزرگسال و کودک و نوجوان به آن میپردازیم.
«تابستان همان سال» و استفاده از کودکان برای آینهبینی
تابستان همان سال ساخته محمود کلاری یکی از فیلمهایی بود که صحنههای آینهبینی را در خود گنجاند. هر چند کلاری زنجیرههای داستان را طوری چید که بگوید بنده با آینهبینی مخالفم و نمیتواند درست باشد اما در نهایت این ادعای کارگردان نبود که مورد توجه قرار گرفت. مهران مدیری در نقش آینهبین از پسرکی که به بلوغ نرسیده استفاده میکند و در خانه او دخترک کم سن و سالی نیز حضور دارد که مشخص نیست یک دختر غریبه است یا فرزند او. فیلم تاریخ دوره پهلوی را نشان میدهد و آینهبین در خارج از شهر و نزدیک امامزاده داوود منزل دارد. اگر از کهنسالان بپرسند میتوانند نام چند نفر دعا نویس، رمال وآینهبین را بیاورند اما طرح آن در فیلمهای سینمایی بدون اینکه تکلیف بیننده با درستی و غلطی آن مشخص شود، بازنشر خرافات یا دست زدن به کاری موردمذمت در دین است.
در تابستان همان سال پسرک در کمال شگفتی همه بزرگترها را سرکار میگذارد و هر چه دوست دارد به هوای اینکه درآینه دیده است به آنها میگوید. در نهایت نیز کسی نمیداند که آینهبین بداخلاق و بیاعصاب کارش درست است یا به واسطه اینکه یک کودک هم میتواند او را سرکار بگذارد باید زیر سؤال برود.
«دو روز دیرتر» و سودای باز کردن قفل زندگی
در مقایسه با تابستان همان سال در فیلم دو روز دیرتر به کارگردانی اصغر نعیمی نه تنها تماشاگر در مورد راست و دروغ جادو سردرگم است، بلکه در فضای شوخی و خنده زوجی برای باز کردن قفل زندگیشان و صاحب فرزند شدن به سراغ یک دعانویس میروند. دعا نویس برای بازکردن قفل 10 میلیون تومان مطالبه میکند و درست در روزهای بعد از باز شدن قفل، زن متوجه بارداری خود میشود.
تمامی اتفاقات فیلم هر چند در حال و هوای طنز روی میدهد اما واقعی و کاملاً ملموس القا شده است. فیلم دو روز دیرتر به دلایل مختلف خود به ویژه فیلمنامه مورد انتقاد قرار گرفته است.
با وجود اعلام پزشک زنان مبنی بر مشکل زن در بارداری، رفتن به سراغ دعا نویس و تلاش برای بازکردن قفل زندگی یکی دیگر از نقدهای وارد به این اثر سینمایی است که انتخاب آن در جشنوارهای با قامت فجر از نظر منتقدان به جا نبود.
«ملکه آلیشون» و استفاده از قلب موانا
در عین حال در آثار کودکان نیز پرداختن به موضوع جادو و جنبل با اشکالاتی همراه بوده است. با وجود اینکه به اعتقاد منتقدان مقولهای تحت عنوان سینمای کودک و نوجوان هنوز درایران تعریف نشده و جایگاه خود را نیافته است، برخی حرکتها برای ساخت آثار سینمایی ویژه کودک و نوجوان انجام میشود که در حین ارزشمندی با ضعف در فیلم نامه و زاویه دید مواجه است.
در ساخته ابراهیم نورآور محمد به نام ملکه آلیشون کارگردان که فیلنامه نویس و تهیه کننده نیز بوده از عناصر غیر بومی از موضوع فیلم گرفته تا اتفاقات روی داده برای شخصیتها، استفاده میکند. مانند قلب طبیعت در انیمیشن موانا یا صحنههایی از فیلم سفید برفی و شکارچی. موفقیت قهرمان داستان تنها در گرو نیروهای جادویی ترسیم میشود و پسرک از خود قدرتی ندارد حتی اراده و انگیزه و شهامت برای ادامه راه را نیروهای جادویی به او القا میکنند. در حالی که در نمونههای رئالیسم جادویی ساخته شده در دنیا، نیروهای جادویی فقط میتوانند انگیزهبخش بوده و در برخی مواقع به قهرمان کمک کنند. بار اصلی طی یک مسیر سخت و مبارزه با نیروهای شرور و ویرانگر بر عهده قهرمان است همچنان که در ملکه برفی و موانا به وضوح دیده میشود و امروز کودکان ایرانی شیفته قهرمانهای این داستانها هستند.
چنین تولیداتی کودکان را بهاین باور میرساند که اگر نیروی جادویی پیرامون آنها نباشد، شاید نتوانند هیچگاه قهرمان شوند.
«نوروز» و شیطانی که نمیدانیم هست یا نیست
شاید بهترین رئالیسم جادویی معرفی شده به جشنواره فجر فیلم نوروز ساخته سهیل موفق باشد که از آن به عنوان اولین فیلم رئالیسم جادویی در تاریخ سینمای ایران یاد میشود.
هر چند این اولین بودن میتواند در نگاهی به آثار تولید شده قبلی مورد پذیرش نباشد اما در فیلم نوروز وجه تمایز جادو و اراده انسانی بهتر از آثار ذکر شده ارائه میشود.
باز هم نیروهای جادو از کودکی برای شکست اهریمن استفاده میکنند اما در نهایت حتی انگشتر جادویی نمیتواند حصار کوه را بشکند و این ایمان قلبی کودکان است که موجب شکستن آن میشود.
در عین حال که نوروز جادو را در قالب طرح موضوع نوروز باستانی ما که بخشی از هویت فرهنگی ایرانیان است، آورده است، در عین حال وجود برخی شخصیتها مانند اهریمنی که از جنس سرما است اما میتواند موجب شود ننه سرما که در یک خانه برفی زندگی میکند، با قدرت او یخ بزند، جای سؤال دارد.
رئالیسم جادویی همچنان که از نامش پیداست جادو را بیش از آنکه فضایی مانند رمالی، کفبینی وآینه بینی عنوان کند، به دنبال بازرسانی انسان به قدرت و اراده خود و در واقع جادوی تلاش، عشق و امید است واینکه جادوهای خوب و بد همه زیر سلطه انسان هستند.
با ادبیات و پیشینه فرهنگی آکنده از مقوله جادو و جنبل، فیلمسازان امروز نقش مهمی در انتقال درست و به دور از خرافه آن دارند. به ویژه برای کودک تکنولوژی زدهای که نمیتواند باور کند با نوری که از آسمان سقوط میکند یا یک تکه کاغذ دعانویسی شده میتواند به آرزوهایش دست یابد.